responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 177

بردن شخصی با طی الارض به بغداد

اسحاق حلاب می‌گوید: من برای ابی‌الحسن امام علی النقی علیه‌السلام گوسفند زیادی گرفته بودم. پس آن حضرت مرا طلب کرده و داخل طویله وسیعی گردانید که آن را نمی‌شناختم. ما، برای هر کسی که آن حضرت امر می‌فرمود گوسفند را جدا می‌کردیم.
سپس مرا به سوی والده‌اش و غیر آنها از هر کسی که امر فرموده بود فرستاد. بعد من از آن حضرت اجازه‌ی مرخصی گرفتم که به بغداد، خدمت پدرم بروم و آن روز، روز قبل از عید قربان بود.
آن حضرت فرمود: «فردا پیش ما باش بعد از آن برگرد و برو.»
پس من در آن روز به بغداد نرفتم و فردای آن روز که روز عرفه بود را پیش آن حضرت ماندم. در شب عید قربان پیش آن حضرت خوابیدم. چون وقت سحر شد آن حضرت فرمود: «ای اسحاق! برخیز.» من برخاستم و چشمهایم را گشودم، ناگهان خود را در خانه‌ی خود در بغداد دیدم. پس مشغول خدمت پدرم شدم و رفقای من به نزد می‌آمدند. [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) خلاصة الأخبار.
منبع: عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام هادی؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 177
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست