نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 111
ابوعلی بن راشد
طوسی از محمد بن فرج نقل میکند که گفت: به امام هادی علیهالسلام
نامه نوشتم، و از او درباره ابوعلی بن راشد، و عیسی بن جعفر بن عاصم، و
ابنبند پرسیدم، در پاسخم نوشت: از ابنراشد - که رحمت خدا بر او باد - یاد
کردی، او سعادتمند زیست، و شهید از دنیا رفت. و برای ابنبند [1] دعا
فرمود. ابنبند را با گرز کشتند، و ابنعاصم را بر روی پل، سیصد تازیانه
زدند، و در دجله انداختند. طوسی رحمه الله با مدرک نقل میکند که: امام
هادی علیهالسلام در سال 232 به علی بن بلال نوشت: به نام خداوند بخشنده
مهربان، نزد شما خدا را ستایش میکنم، و او را بر بخشندگی و منت دیرینش
سپاس میگویم، و بر پیامبرش محمد و آل او - که صلوات و رحمت خدا بر ایشان
باد - درود میفرستم، من ابوعلی [راشد] را به جای حسین عبدربه نصب کردم، و
او را - که فضل و ایمان بینظیرش را میشناسم - امین خود قرار دادم، و
میدانم که تو بزرگ دیار خود هستی، دوست داشتم به تو احترام گذارم، و در
این باره نامه به تو بنویسم، پس از او پیروی کن، و همه حقوق پیش از خود را
به او بسپار، و اصحاب مرا نیز بر آن ترغیب کن، و ایشان را در این باره چنان
آگاه کن که به یاری و کفایتش برخیزند، که این رعایت احترام کامل ما، و
محبوب پیش ما خواهد بود، و در برابر آن، از جانب خدا اجر و پاداش خواهی
داشت، که خدا به رحمت خود بهترین بخشش و پاداش خود را به هر که خواهد
میدهد، در پناه خدا باشی این نامه را با خط خود نوشتم، و بسیار خدا را
سپاسگزارم. و نیز با سند خود از احمد بن محمد بن عیسی نقل میکند که گفت: نسخه
نامه امام هادی علیهالسلام که همراه ابنراشد برای گروهی از اصحاب خود در
بغداد و مدائن و اطراف فرستاد این است: نزد شما خدا را بر این عافیت و منت
دیرینش سپاس میگویم، و بر پیامبر و آلش بهترین صلوات، و کاملترین رحمت و
رافت او را میفرستم، من ابوعلی بن راشد را به جای حسین بن عبدربه، و وکلای
پیشینم نصب کردم، او نزد من منزلت او را دارد، او را بر همه آنچه وکلای
پیشینم مأمور بودند گماشتم، تا حق مرا دریافت کند، من او را برای شما
پسندیدم، و بر دیگران مقدمش داشتم، زیرا شایستگی آن را دارد. رحمت خدا
بر شما باد! در پرداخت حقوق، [و ارجاع امور،] به او و به من رو آورید، و در
پیروی او برای خود بهانه نتراشید، از این حالت درآیید، و به اطاعت خدا
شتاب گیرید، و اموال خود را حلال کنید، و خونتان را حفظ کنید، «و در راه
نیکی و تقوا به هم یاری رسانید»، «و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول
رحمت او شوید»، «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید»، و «جز به آیین اسلام [
مساوی تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید». طاعت او طاعت من، و معصیت
او معصیت من است، ملازم راه خدا باشید تا پاداشتان دهد، و از فضل خود بر
شما بیفزاید، که خدا گشایشگر، کریم، بخشنده، و بر بندگان خود مهربان است،
ما و شما در پناه خدا. این نامه را با خط خود و در نامه دیگری آمده است:
ایوب بن نوح! من به تو دستور میدهم که [به خاطر مسائل امنیتی] از ارتباط
بسیار میان خود و ابوعلی دست برداری، هر کدام، وظیفه و مأموریت ویژه ناحیه
خود را انجام دهید، که در این صورت از مراجعه به من بینیاز میشوید.
اباعلی! به تو فرمان میدهم همین را که به تو ای ایوب! دستور میدهم،
[ایوب! به تو دستور میدهم] که از هیچ یک از اهالی بغداد و مدائن چیزی را
که میآورند، نپذیری و به عهده نگیری که برای ایشان از من اجازه بگیری، و
به کسی که خارج از بخش مأموریت تو چیزی نزد تو میآورد بگو که آن را نزد
مسئول ناحیه مربوطه خود ببرد، و نیز به تو ای ابوعلی! همین دستور را
میدهم، باید هر یک از شما دستوری را که دادهام بپذیرد. قال الطوسی: روی
محمد بن یعقوب رفعه الی محمد بن فرج قال: کتبت الیه [الهادی علیهالسلام]
أسأله عن أبیعلی بن راشد، و عن عیسی بن جعفر بن عاصم، و عن ابن بند، و کتب
الی: ذکرت ابنراشد رحمه الله فانه عاش سعیدا، و مات شهیدا. و دعا لابن بند و العاصمی [2] ، و ابن بند ضرب بعمود و قتل، و ابنعاصم ضرب بالسیاط علی الجسر ثلاثمائة سوط ورمی به فی الدجلة [3] . قال
الطوسی: وجدت بخط جبریل بن أحمد، حدثنی محمد بن عیسی الیقطینی، قال: کتب
علیهالسلام الی علی بن بلال فی سنة اثنتین و ثلاثین و مائتین: بسم الله
الرحمن الرحیم، أحمد الله الیک، و أشکر طوله وعوده، و أصلی علی النبی محمد و
آله، صلوات الله و رحمته علیهم، ثم انی أقمت أباعلی [ابنراشد] مقام
الحسین بن عبد ربه و ائتمنته علی ذلک بالمعرفة بما عنده، الذی لا یتقدمه
أحد، و قد أعلم أنک شیخ ناحیتک، فأحببت افرادک و اکرامک بالکتاب بذلک،
فعلیک بالطاعة له، و التسلیم الیه جمیع الحق قبلک، و أن تحض موالی علی ذلک،
و تعرفهم من ذلک ما یصیر سببا الی عونه و کفایته، فذلک توفیر علینا، و
محبوب لدینا، و لک به جزاء من الله و أجر، فان الله یعطی من یشاء، أفضل
الاعطاء و الجزاء برحمته، و أنت فی ودیعة الله، و کتبت بخطی، و أحمد الله
کثیرا [4] . و روی أیضا: عن محمد بن مسعود، قال: حدثنی محمد بن نصیر،
قال: حدثنی أحمد بن محمد بن عیسی، قال: نسخة الکتاب مع ابنراشد الی جماعة
الموالی الذین هم ببغداد، المقیمین بها، و المدائن، و السواد، و ما یلیها:
أحمد الله الیکم ما أنا علیه من عافیته و حسن عادته، و أصلی علی نبیه و آله
أفضل صلواته، و أکمل رحمته و رأفته، و انی أقمت أباعلی بن راشد مقام علی
بن الحسین [5] بن عبد ربه و من کان قبله من وکلائی، و صار فی منزلته عندی، و
ولیته ما کان یتولاه غیره من وکلائی قبلکم، لیقبض حقی، و ارتضیته لکم، و
قدمته علی غیره فی ذلک، و هو أهله و موضعه. فصیروا رحمکم الله، الی الدفع
الیه ذلک و الی، و أن لا تجعلوا له علی أنفسکم علة، فعلیکم بالخروج عن ذلک،
و التسرع الی طاعة الله و تحلیل أموالکم، و الحقن لدمائکم، (و تعاونوا علی
البر و التقوی) [6] (و اتقوا الله لعلکم ترحمون) [7] (و اعتصموا بحبل الله
جمیعا) [8] و (لا تموتن الا و أنتم مسلمون) [9] ، فقد أوجبت فی طاعته
طاعتی، و الخروج الی عصیانه الخروج الی عصیانی، فألزموا الطریق یأجرکم
الله، و یزیدکم من فضله، فان الله بما عنده واسع کریم، متطول علی عباده
رحیم، نحن و أنتم فی ودیعة الله و حفظه، و کتبته بخطی، والحمد لله کثیرا.
وفی کتاب آخر: و أنا آمرک یا أیوب بن نوح! أن تقطع الاکثار بینک و بین أبی
علی، و أن یلزم کل واحد منکما ما وکل به، و أمر بالقیام فیه بأمر ناحیته،
فانکم اذا انتهیتم الی کل ما أمرتم به استغنیتم بذلک عن معاودتی. و
آمرک یا أباعلی! بمثل ما آمرک به یا أیوب أن لا تقبل من أحد من أهل بغداد و
المدائن شیئا یحملونه، و لا تلی لهم استیذانا علی، و مر من أتاک بشیء من
غیر أهل ناحیتک أن یصیره الی الموکل بناحیته، و آمرک یا أباعلی! فی ذلک
بمثل ما أمرت به أیوب، و لیقبل کل واحد منکما ما أمرته به [10] .
پی نوشت ها: (1) ابنبند، و ابنعاصم هر دو از اصحاب امام هادی علیهالسلام بودند. (2) العاصمی و ابنعاصم هو عیسی بن جعفر بن عاصم، و هو و ابن بند من اصحاب الامام الهادی علیهالسلام. (3) الغیبة: 351 ح 310؛ اختیار معرفة الرجال 2: 863 ح 1122؛ بحارالأنوار 50: 221 ذ ح 7. (4) اختیار معرفة الرجال 2: 799 ح 991، بحارالأنوار 50: 221 ح 8. (5) هو الحسین بن عبد ربه سمی باسم جده. (6) المائدة: 2. (7) الحجرات: 10. (8) آل عمران: 103. (9) البقرة: 132. (10)
اختیار معرفة الرجال 2: 800 ح 992، عنه بحارالأنوار 50: 223 ح 11، الغیبة:
350 ح 309 مختصرا، عنه بحارالأنوار 50: 220 ح 7، الامام الهادی
علیهالسلام من المهد الی اللحد: 217. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 111