نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1013
نفرین امام بر مردی که سوگند دروغ خورد
و نیز میگوید: مردی از خاندان امام هادی علیهالسلام به نام «معروف»،
نزد او آمد [و شروع کرد به سرزنش کردن]، و گفت: من نزد تو آمدم، و تو به من
اذن ورود ندادی، امام علیهالسلام فرمود: من از جای تو خبر نداشتم، بعد از
رفتنت به من خبر دادند، و تو با سخنان ناسزا و ناشایست از من یاد کرده
بودی. معروف، سوگند یاد کرد که نکردهام. امام علیهالسلام فرمود:
فهمیدم که سوگند دروغ میخورد، نفرینش کردم و گفتم: خدایا! سوگند دروغ
خورد، خود به حسابش برس. و آن مرد فردای آن روز مرد. مسعودی میگوید:
نقل شده که امام هادی علیهالسلام به قصر متوکل درآمد و (در گوشهای) به
نماز ایستاد،) یکی از مخالفان آمد روبروی حضرت ایستاد و گفت: این
کارهای ریایی تا کی؟! حضرت به سرعت نماز را به پایان برد و سلام داد و رو
به آن شخص کرد و فرمود: اگر دروغ میگویی خدا نابودت کند. پس آن مرد افتاد و
مرد. خبر این داستان در قصر پیچید. و قال أیضا: روی أنه أتاه رجل
من أهل بیته، یقال له: معروف، و قال: أتیتک فلم تأذن لی، فقال: ما علمت
بمکانک، و أخبرت بعد انصرافک، و ذکرتنی بما لا ینبغی، فحلف ما فعلت. فقال أبوالحسن علیهالسلام: فعلمت أنه حلف کاذبا، فدعوت الله علیه و قلت: اللهم انه حلف کاذبا فانتقم منه، فمات الرجل من الغد [1] . قال
المسعودی: روی أنه دخل دار المتوکل، فقام یصلی فأتاه بعض المخالفین فوقف
حیاله فقال له: الی کم هذا الریاء؟ فأسرع الصلاة و سلم، ثم التفت الیه
فقال: ان کنت کاذبا نسخک الله، فوقع الرجل میتا، فصار حدیثا فی الدار [2] .
پی نوشت ها: (1) الخرائج و الجرائح 1: 401 ح 7، اثبات الوصیة: 224 مع اختلاف. (2) اثبات الوصیة: 231. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 1013