اسم منسوب: عبارتست از اسمى كه دلالت كند بر انتساب مسمّايش به شيئى
مانند: نجفّى و اصفهانى.
اسم غير منسوب: آنستكه بر خلاف آن باشد همچون: زيد و ضارب.
علامت اسم منسوب و پارهاى از احكام آن
علامت اسم منسوب آنستكه در آخرش ياء مشددّده مىآورند مانند دو مثال
مذكور اسم منسوب داراى احكامى است كه ما ببرخى از آنها اشاره مىكنيم:
الف: حرف ماقبل ياء نسبت لازم است مكسور باشد مانند: « فاء » در « نجفى » و « نون » در « اصفهانى » .
ب: اسمى كه آخرش ياء مشدّده دارد را اگر بخواهيم منسوب كنيم لازم است
ياء آنرا حذف كرده و بجايش ياء مشدّده نسبت قرار داد مشروط باينكه قبل از ياء سه
حرف باشد لذا در اسم منسوب به « شافعىّ » مىگوئيم: شافعى و در صورتيكه قبل از « ياء » دو حرف باشد در آن دو وجه جائز است:
1- آنكه ياء را حذف كرده و بجاى آن ياء نسبت قرار داد.
2- آنكه ياء كلمه را به « واو » قلب كنيم مانند: علوىّ.
و اگر پيش از « ياء مشدّده» يك حرف باشد از دو حال خارج نيست:
يا « ياء » اول از حرف ديگرى قلب نشده مانند: حىّ.
و يا « يلء » دوم منقلب از حرف ديگر است نظير: طىّ.
و در صورت اوّل لازم است يا اول را در وقت نسبت مفتوح نموده بدون
اينكه تغييرش بدهيم لذا در اسم منسوب به « حىّ » مىگوئيم: حيوىّ.
و در فرض دوم مىبايد آنرا به « واو » برگرداند همانطوريكه « ياء » را به واو قلب مىكنيم از اينرو در اسم منسوب
به « طىّ » مىگوئيم: طووىّ.
ج: كلمهاى كه داراى تاء تأنيث باشد در وقت نسبت بايد علامت تأنيث را
از آن