كوفيون آنرا معرب و مجزوم دانسته و بصريّون معتقدند كه امر مبنى بر
سكون است منتهى سكونش همچون جزم بوده كه حركت آخرش را حذف كرده و حرف علّه و نون
را نيز آخرش اسقاط مىكنيم.
علّت بناء ماضى و حركت بناء
فعل ماضى علّت بنائش آنستكه بر طبق اصل ميباشد چه آنكه اصل در افعال
اينستكه مبنى باشند و حركت بنائش فتحه بوده و نه سكون زيرا بواسطه قرار گرفتنش
بجاى اسم از اين نظر با آن شباهت پيدا كرده و همچون اسم متحرّك گرديده است.
و مقصود از وقوع ماضى بجاى اسم اينستكه در بسيارى از مواضع ميتوان
اسم را برداشت و ماضى را بجاى آن قرار داد مثلا در مثال:
« مررت برجل ضارب» ميتوان گفت:
مررت برجل قد ضرب.
اعراب در مضارع
اعراب فعل مضارع سه تا است: رفع، نصب، جزم.
رفع: در وقتى فعل مضارع مرفوع است كه عامل نصبى يا جزمى در ابتداء آن
نباشد همچون: يضرب، ينصر، يمنع.
نصب: پس از دخول نواصب بر سر مضارع، آنرا منصوب مىخوانند.
كيفيت نصب در فعل مضارع
نصب در مضارع باينستكه در صيغههاى مفرد مذكّر و مفرد مؤنّث غائب و
مفرد