1- ترجّى نسبت به امر محبوب مانند: لعلّ الحبيب مواصل.
و اينمعنا مختص به امورى است كه ممكن مىباشد.
2- تعليل مانند: فقولا له قولا ليّنا لعلّه يتذكّر او يخشى .
3- استفهام مانند: لا تدرى لعلّ اللّه يحدث بعد ذلك امرا .
«لكنّ»
بتشديد نون حرفى است كه باسم نصب و به خبر رفع مىدهد و در معناى آن
سه قول مىباشد:
1- قول مشهور و آن اينستكه « لكن » يك معنا داشته و آن عبارتست از استدراك و مراد
از آن اينستكه به مابعد « لكن » حكمى را نسبت دهند كه مخالف با حكم ماقبلش
باشد.
2- قول برخى از ادباء همچون صاحب البسيط، ايشان گفتهاند:
لكن گاهى براى استدراك و زمانى براى تأكيد مىآيد.
3- قول ابى عصفور، وى گفته است:
لكن هميشه براى تأكيد مىآيد.
«لكن»
بتخفيف نون بر دو وجه است:
1- مخفّفه از مثقله.
2- حرف ابتداء كه عامل نمىباشد.
اينقسم از « لكن » اگر بعدش مفرد قرار بگيرد به دو شرط عاطفه
است:
الف: آنكه قبلش نفى يا نهى باشد مانند: ما قام زيد لكن عمرو.