غير اينصورت حكم فعل نسبت بفاعل را دارد كه وقتى فاعل فعل اسم ظاهر
مىآيد مطلقا فعل را مفرد مىآورند.
مانند: جائنى امرئة حسنة الاب.
در اينمثال « حسنة » صفت است براى متعلّق « امرئة » كه « الاب » باشد و چنانچه ملاحظه مىكنيم با « امرئه » در رفع و تنكير مطابق بوده و چون ضمير موصوف را رفع داده البته در
افراد و تأنيث نيز مطابق آورده شده.
و مانند: جائنى رجل حسنة جاريته.
در اينمثال « حسنة » صفت است براى متعلّق « رجل » يعنى « جاريته » و چنانچه مىبينيم با « رجل » در اعراب و تنكير مطابق مىباشد و چون ضمير موصوف را رفع نداده در
باقى امور با هم مطابق نيستند از اينرو با اينكه « رجل » مذكّر است « حسنة » را مؤنّث آوردهايم.
2-
عطف بيان و احكام آن
عطف بيان: عبارتست از تابعى كه در توضيح دادن متبوعش شباهت به صفت
دارد مانند: رأيت زيدا اخاك.
عطف بيان همچون صفت بايد در چهار امر از امور دهگانه سابقه با متبوعش
مطابق باشد چنانچه در مثال مذكور « زيد » با « اخاك » در نصب تعريف و افراد و تذكير مطابق آورده شده است.
فرق بين عطف بيان و صفت آنستكه عطف بيان هميشه جامد است ولى صفت
غالبا مشتق مىباشد.
3-
تأكيد
تأكيد: عبارتست از تابعى كه فائدهاش يا تقرير متبوع بوده يا شمول و
تعميم حكم نسبت بافراد متبوع را فائده مىدهد.