ب: سماعى.
منصوب بنزع خافض در صورتيكه با كلمه « ان » يا « انّ » بيايد قياسى ميباشد مانند: او عجبتم ان جائكم ذكر من ربّكم.
شاهد در « ان جائكم» است كه تقديرش « من مجيئكم» مىباشد.
و يا نظير: عجبت انّ زيدا قائم.
تقدير آن: « عجبت من قيام زيد» مىباشد.
و در غير ايندو مورد منصوب بنزع خافض سماعى است مانند: ذهبت الشام.
7- حال و اقسام و احكام آن
حال: عبارتست از وصفى كه مبيّن هيئت باشد و آن از سه حال خارج نيست:
1- آنكه هيئت فاعل را بيان كند مانند: جاء زيد راكبا.
در اينمثال « راكبا » هيئت « زيد » را كه فاعل براى « جاء » است بيان مىكند.
2- آنكه هيئت مفعول را بيان كند نظير: رأيت زيدا ضاحكا.
در اينمثال « ضاحكا » هيئت « زيد » را كه مفعول براى « رأيت » است بيان مىكند.
3- آنكه هيئت فاعل و مفعلو را با هم بيان كند همچون: رأيت زيدا راكبين.
در اينمثال « راكبين » هم هيئت فاعل « رأيت » و هم هيئت مفعول آن كه « زيد » باشد را بيان مىكند.
احكام حال
براى حال احكامى است كه ما در اينجا به اهمّ آنها اشاره مىكنيم:
الف: شرط است كه حال نكره باشد و اين رأى مشهور از ادباء است ولى يونس و علماء بغداد معرفه آمدن آنرا نيز تجويز كردهاند.