اليه) بمعناى حقيقى خود هستند تنها نسبت انبت به ربيع نسبت مجازى
است.
البته مجازى بودن اين نسبت در صورتى است كه اين كلام را شخص موحّد
بگويد.
2- مسند و مسنداليه مجاز لغويّه باشند مانند:
احى الارض شباب الزّمان: در اين مثال احى (مسند) و شباب (مسنداليه)
بمعناى مجازى هستند زيرا مقصود از احياء زمين بهيجان آمدن قواى ناميه در آنست و از
شباب فزونى همين قوا مىباشد و هر دو معناى مجازى هستند.
3- مسند حقيقت لغوى و مسنداليه مجاز باشد مانند:
انبت البقل شباب الزّمان، كه در اين مثال انبت (مسند) بمعناى حقيقى
خود يعنى بيرون آوردن بوده و شباب (مسنداليه) داراى معناى مجازى است يعنى بمعناى
فزونى قوّه ناميه مىباشد.
4- عكس صورت سوّم مانند:
احى الارض الرّبيع، كه در اين مثال احى (مسند) بمعناى تهييج قواى
ناميّه يعنى معناى مجازى بوده و ربيع (مسنداليه) به معناى حقيقى يعنى فصل بهار
مىباشد.
وجه انحصار مجاز
وجه انحصار مجاز در چهار قسم مزبور اينست كه مصنّف در مسند شرط كرد
كه يا فعل باشد و يا شبه فعل، پس مىتوان گفت طبق اين شرط مسند پيوسته بايد مفرد
باشد و بديهى است مفرد يا حقيقت است