مقصود از [مخبر] كسى استكه درصدد اخبار و اعلام است و الّا چه بسا
جمله خبريّه براى اغراضى غير از افاده حكم يا لازمهاش القاء مىگردد مثل اعلان به
تحسّر و تحزّن در فرموده حق تعالى در مقام حكايت از همسر عمران كه عرضه مىدارد: [ربّ انّى وضعتها
انثى] و يا اغراضى شبيه به تحسّر و تحزّن.
و كلمه [بخبره] جار و مجرور بوده و متعلق است به [قصد].
و كلمه [افادة المخاطب] مرفوع است تا خبر براى [انّ] باشد و عبارت
[اما الحكم] مفعول است براى [افاده].
و ضمير در [او كونه] به مخبر راجع است چنانچه ضمير مجرورى در [عالما
به] بحكم عود مىكند.
و مقصود از حكم در اينجا وقوع نسبت يا عدم وقوع نسبت ميباشد.
البته معلوم باشد اينكه گفتيم حكم مقصود مخبر است بواسطه خبرش لازمه
آن اين نيست كه در واقع نيز حكم متحقّق باشد و همين معنا مراد كسى استكه مىگويد:
خبر دلالت بر ثبوت معنا يا انتفائش بطور قطع و جزم ندارد و گرنه مخفى
نباشد كه مدلول جمله [زيد قائم] و مفهومش اينست كه قيام براى زيد ثابت و عدم
ثبوتش احتمال عقلى است نه آنكه مدلول يا مفهوم لفظ باشد.
سپس مىگويد:
و مقصود از كلمه [الاوّل] در عبارت مصنّف كه ميگويد [و يسمّى
الاول] حكمى استكه بواسطه خبر قصد افادهاش شده است و منظور از [الثانى]