قسيما للكذب بل لما هو اخصّ منه اعنى الافتراء فيكون هذا حصرا للخبر
الكاذب بزعمهم فى نوعيه اعنى الكذب عن عمد و الكذب لا عن عمد.
ترجمه
مصنّف گويد:
و كلام جاحظ مردود است و وجه ردّ آن اين استكه معناى آيه چنين است:
يا خبرش افترائى نيست، پس از عدم افتراء به خبر در حال جنون تعبير
شده زيرا مجنون افتراء ندارد.
شارح گويد:
ضمير نائب فاعلى در [ردّ] باستدلال جاحظ راجع بودها و مقصود از
[المعنى] معناى [ام به جنّة] مىباشد و ضمير در [عنه] به عدم افتراء عود مىكند
و علّت عدم افتراء براى مجنون آنستكه:
افتراء يعنى كذب از روى عمد در حاليكه مجنون عمد ندارد.
در نتيجه بايد گفت: ثانى قسيم كذب نبوده بلكه قسيم امرى است كه آن
اخصّ از كذب مىباشد پس اين آيه بيانست براى حصر خبر كاذب بگمان كفّار در دو نوعش
يعنى كذب از روى عمد و كذب بدون عمد.
شرح فارسى:
توضيح
جواب از استدلال جاحظ
مصنّف در جواب جاحظ اينطور مىگويد:
معناى آيه آنطوريكه تقرير شد صحيح نيست، بلكه معنى چنين است: افترى
على اللّه كذبا ام لم يفتر، پس معناى [ام به جنّة] بقرينه اينكه قسيم افتراء قرار
داده شده غير افتراء مىباشد و بعبارت