مطابق با واقع و موافق با حقيقت است بنابراين عطف و [كل كلام الخ]
به [علم الشرايع] از قبيل عطف عام بر خاص است.
و سپس مىگويد:
مصنف كلمه [اوتى] را بصيغه مجهول آورد نه معلوم و سرّ آن اينست كه
يكى از موارد مجهول آوردن فعل و تصريح به فاعل ننمودن موردى است كه فاعل فعل مشخص
بوده و احتياجى به ذكر كردن نداشته باشد و در اينجا چنين است زيرا فعل مزبور غير
از حقتعالى فاعل صالحى ندارد.
قوله: هى علم الشّرايع: ضمير [هى] بحكمت راجعست.
متن: و فصل الخطاب.
شرح عربى اى الخطاب المفصول، البيّن الذى يتبيّنه من يخاطب به و لا يلتبس
عليه.
او الخطاب الفاصل بين الحقّ و الباطل.
ترجمه
شارح در ذيل كلام مصنف كه گفته است [و فصل الخطاب] ميگويد: مقصود از
فصل الخطاب، خطاب مفعول ممكن است باشد و آن كلام آشكار و ظاهرى است كه مخاطب به آن
آن را درك نمايد و بر او اشتباه نشود.
يا منظور خطاب فاصل و جداكننده بين حق و باطل است.
شرح فارسى:
توضيح
كلمه [فصل الخطاب] معطوف بحكمت است بنابراين معناى عبارت مصنف چنين
است و درود قلبى و تحيّت