لجميع ما تقدّم في المسألة السّابقة و الكلام في بيع المادّة كما
تقدّم.
و حيث إنّ المراد بآلات اللّهو ما أعدّ له: توقّف على تعيين معنى
اللّهو، و حرمة مطلق اللّهو، إلّا أنّ المتيقّن منه: ما كان من جنس المزامير و
آلات الأغاني، و من جنس الطّبول.
و سيأتى معني اللّهو و حكمه.
ترجمه:
و از جمله آلات لهو
و از جمله اين امور آلات و اسبابى است كه در لهو و لعب بكار مىبرند،
اينقسم از آلات اگرچه اصناف و اقسام مختلف و گوناگونى دارد ولى تمام آنها حرام
بوده و اختلافى در اين حكم بين فقهاء وجود ندارد و دليل آن جميع ادلّه و براهينى
است كه در مسئله سابق گفته شد و كلام در اينكه مادّه آنها را آيا مىتوان فروخت يا
بيعش ممنوع مىباشد همانست كه قبلا گذشت.
سپس مىفرمايند:
و چون مراد از « آلات لهو» چيزى است كه براى اعمال لهو و انجام آن آماده شده باشد لا
جرم مىبايد معناى لهو را معيّن و مشخّص كرده و حرمت مطلق لهو را اثبات و تقرير
نمود منتهى بايد بگوئيم:
قدر متيقّن از آلات لهو آنچيزى است كه از جنس مزامير و آلات اغانى و
نيز از جنس طبول باشد و عنقريب انشاء اللّه معناى لهو و حكمش بيان خواهد گرديد.
شرح مطلوب
قوله: فى المسئلة السّابقة: يعنى مسئله آلات القمار.
قوله: الّا انّ المتيقّن منه: ضمير در « منه » به آلات لهو راجع است.
قوله: ما كان من جنس المزامير: مزامير آلاتى است كه بواسطه
دميدن در آنها به لهو مىپردازند مانند فلوت، قرهنى، نى، شيپور، بوق.
قوله: و آلات اغانى: يعنى آلات و ابزارى كه با
آنها بموسيقى و غناء مىپردازند