نداشته ولى از شنيدن آن متأثّر ميشود باينكه يا در آن رغبت و ميل حاصل
شده و يا خوف و ترس بر آن عارض ميگردد .
مثلا وقتى گفته شود :
« شراب مايعى
است ياقوتى رنگ » نفس نشاطى پيدا نموده و در شرب آن ميل و رغبت پيدا مىكند چنانچه وقتى بگويند :
« عسل معجونى
تلخ است كه باعث بهم خوردن مزاج ميشود » نفس گرفته شده
و از آن متنفّر ميگردد .
ناگفته نماند كه دو مثال فوق را اگر در قالب سجع يا قافيه بياورند و آنرا
بصورت نثر مسجّع يا شعر ارائه دهند اثرش در نفس بيشتر است .
متن : و امّا سفسطىّ
يتألف من الوهميّات و المشبّهات.
ترجمه : و يا قياس سفسطى
است و آن از امور وهمى و مشبّهات تركيب ميشود .
حاشيه : قوله : و امّا سفسطى :
منسوب الى سفسطة و هى مشتقّة من سوفسطا معرّب سوفا اسطالغد يونانيّة يعنى
الحكمة المموّهه المدلّسّة .
ترجمه : مرحوم محشّى
در ذيل كلام مصنّف يعنى « و امّا
سفسطى » ميفرمايد :
كلمه « سفسطى » منسوب است به « سفسطه » و آن مشتق است از « سوفسطا » كه معرّب كلمه « سوفا اسطا » مىباشد و آن
كلمه يونانى بوده بمعناى حكمت دروغين و غير مطابق با واقع .
حاشيه : قوله : من الوهميّات .
هى القضاياء الّتى يحكم بها الوهم فى غير المحسوس قياسا على المحسوس كما
يقال :