اى يكون صدق هذا المفهوم على بعض الافراد مقدّما على صدقه على بعض اخر
بالعلّيّة او يكون صدقه على بعض اولى و انسب من صدقه على بعض آخر .
و غرضه بقوله « ان تفاوتت
باوليّة او اولويّة » ، مثلا، فانّ بالتّشكيك لا ينحصر فيهما بل قد يكون
بالزّيادة و النقصان او بالشّدّة و الضّعف .
شارح گويد :
تقسيم ديگر براى لفظ مفرد
مفرد يا داراى معناى واحد است كه بآن متّحد المعنى ميگويند و عبارت « ان اتّحد معناه » در متن اشاره بآنست و يا آنكه معنايش متكثر و متعدد است و بآن متكثر المعنى
ميگويند و عبارت « و ان كثر » بآن ناظر است و هركدام داراى اقسامى هستند كه مصنّف در متن بطور اجمال
بيان نمود .
اقسام متّحد المعنى
مفرد متّحد المعنى در دو قسم است : جزئى و كلّى .
مقصود از جزئى آنستكه معناى لفظ داراى تشخّص بوده و قابل انطباق بر افراد
متعدّد نباشد ولى كلّى بخلاف آن است .
جزئى خود بر دو صنف است :
الف : آنكه تشخّص و
جزئيّت آن از ناحيه وضع واضع باشد كه بآن « علم » گويند همچون لفظ : مكّة .
ب : آنكه جزئيت و
تشخّص در آن مستند باستعمال باشد با اينكه از نظر وضع كلّى ملاحظه شده است همچون مبهمات
بعقيده مصنّف چنانچه شرح اين اقسام گذشت .