نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب اول مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 277
ميرود و در اينجا بايد توجه داشت كه امر از دو حال خارج نيست:
الف: آنكه خبر مشتق بوده.
ب: آنكه خبر جامد باشد.
اگر خبر مشتق باشد مصدرى كه مؤوّلبه است از لفظ خبر مىآيد لذا
تقدير كلام در مثل: بلغنى انّك تنطلق (بمن رسيد كه تو آزاد مىكنى).
يا: بلغنى انّك منطلق (بمن رسيد كه تو آزادكننده هستى).
بلغنى الانطلاق مىباشد.
و از همين قسم محسوب ميشود مثال: بلغنى انّك فى الدار (بمن رسيد كه
تو در خانه هستى) تقدير آن: بلغنى استقرارك فى الدار مىباشد زيرا در اينمثال خبر
حقيقتا استقّر يا مستقّر است كه محذوف مىباشد پس مصدر مؤول از لفظ آن بايد بيابد.
و اگر خبر جامد باشد لازم است مصدر مؤول را از لفظ « كون » تقدير نمود مانند:
بلغنى انّ هذا زيد (رسيد بمن كه اين شخص زيد است).
تقدير آن: بلغنى كون هذا زيدا مىباشد زيرا هرخبر جامدى را مىتوان
بواسطه لفظ « كون » به مخبرعنه نسبت داد چنانچه جايز است بگوئيم:
هذا زيد و اگر بخواهيم ميتوانيم بگوئيم: هذا كائن زيدا معناى هردو
يكى است و هيچ تفاوتى با يكديگر ندارند.
نظر سهيلى و گفتار او
سهيلى پنداشته است:
كلمهاى كه بمصدر تأويل برده ميشود عبارتست از « ان » ناصبه با فعل منصوبى كه بعد از آن درمىآيد چه آنكه اين لفظ هميشه
با فعل متصرّف همراه است امّا « انّ » مشدده حكمش اينستكه به حديث بايد تأويل برده
شود نه بمصدر.
سپس گفته:
آنچه گفتيم رأى سيبويه بوده و مؤيّد آن اينستكه خبر « انّ » مشدده گاهى اسم محض است همچون: علمت انّ اللّيث الاسد (دانستم كه
ليث شير است).
نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب اول مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 277