نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب اول مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 217
« امر »
مىباشد.
قوله: هنا: يعنى در مورد بدليّت از « ما » .
قوله: فاطلق المنع: ضمير فاعلى در « اطلق » به زمخشرى راجعست.
قوله: لعلّ امتناعه من اجازته: ضمير در « امتناعه » به زمخشرى و در « اجازته » به كون « ان » بدلا من ما راجع است.
قوله: و وهم الزمخشرى فمنع ذلك: مشاراليه « ذلك » بدليّت مىباشد.
قوله: و العائد موجود حسّا فلا مانع: اين عبارت از مصنّف در ردّ بر
زمخشرى مىباشد.
متن: و الخامس: الّا يدخل عليها جار، فلو قلت: كتبت اليه بان افعل كانت
مصدريّة:
مسئلة
إذا ولي « أن » الصالحة للتفسير مضارع معه « لا » نحو « أشرت إليه أن لا تفعل» جاز رفعه على تقدير لا نافية، و جزمه على
تقديرها ناهية، و عليهما ف « ان » مفسّرة، و نصبه على تقدير لا نافية و أن
مصدرية، فإن فقدت « لا » امتنع الجزم، و جاز الرفع و النصب.
ترجمه: ه: شرط پنجم اينستكه بر « ان » لفظ جارّ داخل نشده باشد، بنابراين اگر بگوئى:
كتبت اليه بان افعل (باو نوشتم كه بجاى آور).
لفظ « ان » مصدريّه است زيرا حرف جارّ بر سرش داخل شده.
[مسئله ادبى در «آن مفسّره»]
مسئله ادبى
اگر بعد از « ان » كه براى تفسير صلاحيّت دارد مضارعى كه با آن
لفظ « لا » مىباشد درآيد مانند: اشرت اليه ان لا تفعل
(باو اشاره كردم كه انجام مده) جايز است مضارع را رفع دهيم بنابراينكه « لا » نافيه باشد و ميتوان آنرا جزم داد بنابراينكه « لاء
نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب اول مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 217