شوى و در مكانى كه هستند جاى گرفته و
آنوقت آرزو خواهى نمود كه اى كاش دست تو شل مىبود و نمىكردى آنچه كردى و زبان تو
لال مىبود و نمىگفتى آنچه گفتى پس آن
مخدّره مظلومه دست بدعاء و لب به نفرين بگشوده عرض كرد اللّهمّ خذ بحقّنا و انتقم ممّن
ظلمنا و احلل غضبك فى حقّ من سفك لنا دمائنا و قتل حماتنا اى خداى كريم و الصمد واجب
التّعظيم اى ملك بسزا و اى مالك روز جزا اى لطيف شفابخش دل هرخسته و اى خداى زينب حق
ما را بگير و انتقام ما را بكش از كسانيكه در حق ما ظلم كرده و روا دار غضب خود را
درباره آن اشخاص كه خون مردان ما را ريخته و جوانان ما را كشتهاند باز آن مخدّره رو
كرد به يزيد و فرمود فو اللّه ما فريت الا جلدك و لا جرزت الّا لحمك و لتردّنّ على
رسول اللّه بما تحملت من سفك دماء ذريّة و انتهكت من حرمته فى عترته و لحمته حيث يجمع
اللّه شملهم و يلمّ شعثهم و يأخذ لهم بحقّهم اى يزيد به ذات اقدس الهى گمان نكنى تنها ظلم در حق ما كردى و اللّه پاره ننمودى
مگر پوست خود را و نبريدى مگر گوشت خود
را و هرآينه البتّه وارد خواهى شد بررسولخدا با آنچه محتمل شدى از ريختن خون ذريّه
او و دريدن پرده حرمت عترت او و سوختن پارههاى جگر
رسولخدا پراكندگى ما را جمع خواهى كرد و صورتهاى غبارآلود ما را
به آستين مرحمت خواهد سترد و انتقام ما را خواهد كشيد تو فكر خود باش كه خانه خود را
خراب كردى