responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 923

اسلامم و همچو مسلمانى را لازم ندارم كه حمايت از دشمن مى‌كند .

فقد برئنا من ذمّتك، جلّاد بيا اين يهود مردود را گردن بزن جلّاد بحكم آن نمرود آن تازه‌مسلمان را گردن زد .

در مقتل ابو مخنف آمده :

از جمله كسانى كه در بارگاه يزيد پليد از سر مطهّر امام عليه السّلام شفاعت فرمود جاثليق‌ [1] نصارى بود، زمانى كه يزيد پليد چوب خيزران بردندانهاى حضرت مى‌زد جاثليق با آن شوكت از در مجلس وارد شد آمد به نزديك تخت ايستاد فى يده عكاز يتوكاء عليه عصائى در دست داشت كه تكيه براو مى‌كرد و كان شيخا كبيرا و عليه ثياب سود و على راسه برنسة [2] يعنى جاثليق نصارى مرد پيرى بود كه لباس سياه در بركرده بود برنسى برسر داشت در پاى تخت ساعتى ايستاد نگاهى به سر بريده پادشاه مسلمانان كرد ديد ماهى رخشان كه نورانى‌تر از مهر درخشانست در طشت طلا افتاده يزيد در كمال حقد و كينه چوب به دندانهاى لطيف و لبهاى شريف وى مى‌زند جاثليق گفت يا يزيد هذا رأس من اين سر بريده از كيست؟

گفت : سر يك خارجى است كه در زمين عراق برما خروج كرده كشته شد .

پرسيد : نامش چيست؟

گفت : حسين بن على .

پرسيد مادرش كيست؟

گفت : فاطمه زهراء دختر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله .

پرسيد : براى چه پسر دختر پيغمبر شما مستوجب قتل شده؟


[1] فيروزآبادى در قاموس مى‌گويد :

جاثليق به فتح ثا يعنى رئيس نصارى و مرتبه بعد از او بطريق و بعد از بطريق، مطران و بعد از آن اسفت و پس از آن قسّيس و بالاخره بعد از آن شماس مى‌باشد .

[2] برنس به ضم باء و نون يعنى كلاه دراز

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 923
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست