responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 907

امام بيمار دعاى خير درباره من كرد و اين اشعار را با سوز و گداز مى‌فرمود

اقاد ذليلا فى دمشق كانّنى‌

من الزّنج عبد غاب عنه نصيره‌

و جدّى رسول اللّه فى كلّ مشهد

و شيخى امير المؤمنين وزيره‌

فياليت امّى لم تلدنى و لم اكن‌

يرانى يزيد فى البلاد اسيره‌

ماحصل اين كلمات اين است كه اى كاش مرده بودم و روى يزيد را نمى‌ديدم و او مرا اسير خود نمى‌ديد .

متنبه شدن پيرمرد شامى و توبه او از كردار زشتش‌

پيرمردى از اهل شام كه از شيوخ بود بنزد شتر امام بيمار عليه السّلام آمده بلند گفت الحمد للّه الّذى قتلكم و اهلككم و قطع قرن الفتنه شكر خداى را كه شما را كشت و هلاك كرد و شاخ فتنه را بريد جهان را آسايش داد آنچه خواست از دشنام و ناسزا گفت و چيزى فروگذار نكرد همينكه آرام گرفت بيمار كربلا فرمود : اى شيخ آنچه تو گفتى من شنيدم دل خود را خالى كردى و آسوده شدى اكنون تو ساكت باش و دو كلمه حرف مرا بشنو .

شيخ گفت بگو :

امام فرمود : قرآن مى‌خوانى؟

عرض كرد : بلى .

امام فرمود : اين آيه را خوانده‌اى‌ قل لا اسئلكم عليه اجرا الّا المودّة فى القربى‌ خداوند مى‌فرمايد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله كه اى حبيب من بگو به امّت كه من اجر و مزد رسالت از شما نمى‌خواهم مگر مهر و محبّت در حق ذى القربى و خويشان من‌

پير گفت : بلى آن را خوانده‌ام .

امام عليه السّلام فرمود : اين آيه را خوانده‌اى كه خدا مى‌فرمايد :

و آت ذا القربى حقّه.

پير گفت : آرى آن را خوانده‌ام .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 907
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست