responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 820

و سبينا نساء هم سبى ترك‌

و نطحنا هم اىّ نطاح‌

فقالت بفيك ايها القائل الكثكث و لك الاثلب افتخرت بقتل قوم زكّاهم اللّه و طهّرهم و اذهب عنهم الرجس فاكظم و اقع كما اقعى ابوك و انما لكل امرء ما قدمت يداه حسد تمونا ويلا لكم على ما فضّلنا اللّه عليكم‌

فما ذنبنا ان جاش دهرا بحورنا

و بحرك ساج لا يوارى الدّعا مصا

ذلك فضل اللّه يوتيه من يشاء و اللّه ذو الفضل العظيم و من لم يجعل اللّه له نورا فما له من نور [1]

در آغاز سخن بارى تعالى را ستايش و نيايش كرد رسول مختار صلّى اللّه عليه و آله را درود گفت و جد بزرگوار خويش حيدر كرار را به مفاخر و مناقب بستود شمّه‌اى از مشاهد مأثوره و مآثر محموده آنجناب در رفع دعايم دين و هدم قواعد شرك و ابتلا و محن امير المؤمنين تا هنگام شهادت برشمرده شرحى از فضايل خانواده نبوّت حديث فرموده خذلان و غدر و خديمت كوفيان با پدر بزرگوار خويش باز راند پس گفت : اى مردمان كوفه خداوند عز اسمه شما را بما بيازمود و ابتلاى ما بشما بيفزود و آزمايش ما بسى نيكو نمود شما مكّاران ما را كه خزّان علم و مخزن حكمت و حجّت او بربندگانيم به دروغ انگاشتيد و كافر پنداشتيد خون ما حلال و مال ما به غارت برده مباح شمرديد گوئى كه از اولاد ترك و كابليم، جد من امير المؤمنين را شهيد كرديد و ديروز پدرم سيّد الشهداء را كشتيد اينك خون ماست كه از تيغ‌هاى شما همى ريزد و اين جمله بدان كينه ديرينه بود كه از ما بدل اندر داشتيد تا ديدهاى شما روشن و دلهاى شما مسرور گشت همى بايد تا برين كردار شنيع شادمانى مكنيد كه برسخط و غضب الهى تجرى نموده‌ايد و البته خداوندتان كيفر بدهد حاليا منتظر نقمت و لعنت باشيد بسى برنگذرد كه خداوند شما را بريكديگر بگمارد تا شمشيرها بركشيده خون هم بريزيد و باز آن جهان به‌


[1] احتجاج ص 157

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 820
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست