responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 756

نقل مرحوم مفيد در ارشاد

مرحوم شيخ مفيد در ارشاد از حميد بن مسلم نقل مى‌كند كه پس از غارت خيمه‌ها و برهنه كردن عيالات امام عليه السّلام برسر بيمار كربلا كه در بستر بيمارى افتاده بود رسيديم شمر حرامزاده به جمعى كه همرزمش بودند گفت :

الا تقتلوا هذا العليل، آيا اين بيمار را نمى‌كشيد كه هم او آسوده شود و هم ما؟

حميد بن مسلم مى‌گويد : من شمر را ملامت كرده و سپس از راه نصيحت به او گفتم : اين همه كشتن بس نيست .

به نوشته صاحب اخبار الدّول شمر ملعون قصد كشتن بيمار را كرد و خنجر از كمر كشيد كه يك مرتبه ضجّه و ناله تمام اهل و عيال و اطفال بلند شد، عليا مكرّمه زينب خاتون خود را روى امام زين العابدين عليه السّلام انداخت و او را در بغل گرفت و سخت گريست و به وصيت برادر عمل كرد كه فرموده بود :

خواهر بعد از شهادت من چند مرتبه قصد قتل فرزند بيمارم را مى‌كنند، تو تا مى‌توانى گريه و زارى كن و با اشگ چشمانت جان حجّت خدا را حفظ نما .

اخت يا زينب ضمّى شمل اهلى و اخلفينى‌

و احرس السّجّاد و احميه باجفان العيون‌

فهو القائم من بعدى بعلم و بدين‌

و ان اشتدّ عليكنّ مصابى فاندبينى‌

بارى آن بانوى مجلّله و خاتون دو سرا خود را روى بدن امام عليه السّلام انداخت و به شمر فرمود :

و اللّه لا تقتل حتّى اقتل، بخدا من كشته اين بيمار را نخواهم ديد مگر آنكه اوّل مرا بكشند .

شمر ملعون با خنجر برهنه هروله مى‌كرد و زنان داغدار و اطفال ترسان و لرزان ولوله مى‌كردند تا عاقبت عمر سعد حرامزاده از دور پيدا شد و در حالى كه‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 756
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست