responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 690

شعر

بانگ برزد كاى غريب نينوا

نيستى بى‌كس هنوز اين سو بيا

مانده باقى بين ز اصحاب كرم‌

شيرخوار خسته جانى در حرم‌

شيرخوارم گرچه من شير حقم‌

زهره شيران بدرّد ابلقم‌

اندكى گر شير جانم هى كند

شير گردون شير جان را قى كنم‌

شيرخوارم ليك شير سرمدم‌

بر سر عرش هوايت واحدم‌

شير معنى شد شكار پنجه‌ام‌

هين بيا كز زخم هجران رنجه‌ام‌

عزم كوى دوست چون دارى بيا

ارمغانى بربدرگاه خدا

قابل شه ارمغان كوچكست‌

كو به قيمت بيش و در وزن اندكست‌

گوهرى برپيش آن شاه ارمغان‌

كو سبك وزنست و در قيمت گران‌

شاهباز وحدتم من در نشست‌

عيب نبود شاهم ار گيرد بدست‌

غير دستت نيست چون جائى مرا

بر بدستم نيست چون پائى مرا

نيست دست از بهر دفع دشمنت‌

دست آن دارم كه گيرم دامنت‌

گر كه نتوانم به ميدان تاختن‌

سوى ميدان جان توانم باختن‌

گر ندارم گردن شمشيرجو

تير عشقت را سپر سازم گلو

از اضطراب و ناله و افغان طفل بانوان حرم جملگى با صداى بلند گريه كردند، فرجع الامام الى نحو الخيام و سئل الصّديقة الصّغرى اعنى زينب عن سبب تلك الحالة فاخبرته بما صنع الطفل بعد استغاثته و استنصاره، حضرت از صديقه صغرى زينب كبرى سلام اللّه عليها سبب ضجّه بانوان را سؤال فرمود عليا مخدّره عرضه داشت : برادر همينكه در ميدان صداى استغاثه شما بلند شد اين طفل شيرخوار بند قنداقه را پاره كرد و خود را بيرون انداخت و ناله كرد و ما را به گريه آورد .

امام عليه السّلام فرمودند : بياوريد آن طفل شيرخوارم را .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 690
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست