responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 608

چون اصحاب باوفاى امام عليه السّلام جملگى شهيد شدند باقى نماند از براى آن حضرت مگر خويشان و اقارب آن سرور، آن جوانان نيز همگى مهياى جانبازى گشته و گرد هم حلقه زدند و يكديگر را وداع كردند .

صداى الوداع، الوداع و ناله الفراق، الفراق، از ايشان بلند بود .

فاوّل من برز من اهل بيته عبد الله بن مسلم بن عقيل، پس اوّل كسى كه از خويشان حضرت به مبارزت اقدام نمود عبد اللّه پسر جناب مسلم بن عقيل بوده است .

به نوشته ابو الفرج اين جوان در بين بنى هاشم به غرّه ناصية آل عقيل معروف بود چه آنكه بسيار خوش‌سيما و زيباروى بود و نقّاش فطرت ديباچه صورتش را برلوح احسن التقويم در نهايت رعنائى رقم رعنائى رقم زده بود

شعر

تنى از پاى تا سر دل‌ربائى‌

نمك‌پرورده حسن خدائى‌

ز رويش قدرت حق آشكارا

ز خوبى آفتاب عالم‌آراء

مادر ماجده‌اش عليا مخدّره رقيه خاتون دختر حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بود .

به روايت روضة الشّهداء آن جوانمرد خدمت دائى مكرّم خود آمد برقدمهاى امام عليه السّلام افتاد و پاهاى حضرت را بوسه زد و عرض كرد :

اى صدرنشين مسند امامت و ولايت ائذن لى حتّى اجول حصان الهمّة الى عرصة الآخرة .

چه شود مرا اذن فرمائى تا مركب همّت به عرصه آخرت جهانم و سلام شما را به مسلم بن عقيل برسانم .

حضرت ابا عبد اللّه عليه السّلام ديد عبد اللّه مهيّاى ميدان شده، فرمود : اى نورديده من هنوز از داغ فراق پدرت مسلم نياسوده‌ام تو ديگر مرا به آتش هجران خود منشان، تو از مسلم يادگارى، مصيبت پدر تو را كفايت مى‌كند تا مجال هست مادرت رقيّه‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 608
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست