responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 547

به فيروزى از چند نبود اميد

زبونى ز دشمن نبايد كشيد

بسى مرگ بهتر از آن زندگيست‌

كه فرجام او با سرافكندگيست‌

مر اين نيم جان نيست چندان عزيز

كز او تنگ آيد بكس يا گريز

همان به كه در راه دين خداى‌

بكوشيم تا سر شود زير پاى‌

برپاك يزدان شدن سرخ‌روى‌

به از رنگ زردى به پيش عدوى‌

دگر چون شهادت سرانجام ماست‌

وزان تا در خلد يك كام ماست‌

بهشت اينك و باز درهاى او

ابر شاخ شيرين ثمرهاى او

بباغ اندر اينك سرايان طيور

بجوى اندر اينك شرابا طهور

و هذا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و الشّهداء الّذين قتلوا معه و ابى و امّى يتوقعون قدومكم و هم مشتاقون اليكم .

اينك رسول خدا با شهداء امّت منتظرند پدر و مادرم مشتاق ديدار شمايند، پس حمايت كنيد از دين خداى و حمّيت كنيد از حرم رسول اللّه و حفظ ذرّيه او بنمائيد

بسى گفت اينگونه با چشم تر

بدان تا بجوشيد شه را جگر

بناليد زار از دل پر ز جوش‌

بسوى زنان حرم زد خروش‌

چون امام تشنه‌كام ديد كه اصحاب از اين فرمايشات از جا برنخواستند با چشم اشگبار رو به خيام حرم آورد

فرمود : زنان من حالا ديگر شما بايد اصحاب را به جوش آوريد ثمّ صاح الحسين : اخرجن فخرجن منشرات الشّعور مهتكات الجيوب .

سپس امام عليه السّلام به زنان حرم صيحه زد كه بيرون بيائيد اصحاب را ترغيب و تحريص برجهاد كنيد، پس آن زنان موپريشان با گريبانهاى دريده و صورتهاى خراشيده بيرون آمدند .

برآمد خروش از زنان حرم‌

برون شد بسى بانوى محترم‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست