responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 535

از ميان برداريد و خود را به خيام برسانيد .

به فرموده امام عليه السّلام، اصحاب در يك جا جمع شدند پشت به پشت هم دادند از روى غيرت و حميّت مى‌كوشيدند هرچه صداى شيون زنان زياد بلند مى‌شد اصحاب و ياران و جوانان كوشش و كشش بيشتر مى‌كردند .

ابو مخنف مى‌نويسد : شمر ناپاك ميدان را خالى ديد بعد از خراب كردن خيمه‌ها و پاره نمودن سرادق امام عليه السّلام گفت : آتش بياوريد تا خيمه ظالمان را آتش بزنم .

بعضى از اصحاب حضرت كه اهل جنگ نبودند از قبيل خدّام و عملجات خيام و مثل هند بن ابى هند كه خالوى امام عليه السّلام بود و پيرى قدخميده و ريش‌سفيد در خانه حضرت محسوب مى‌شد اينها فرياد برآوردند :

اى ظالم : أتحرق حرم اللّه و رسوله، آيا حرم خدا و رسولش را آتش ميزنى‌

قال : نعم، گفت : بلى‌

در آن گيرودار پير روشن‌ضمير را شهيد كردند و به صورت بلند جار زدند : قتل و اللّه خال الحسين‌

اى مردم و اللّه خالوى حسين بن على عليهما السّلام را هم كشتند .

از جمله شهداء در اين جمله خزيمه رسول ابن سعد بود كه به رسالت خدمت حضرت آمد و برنگشت .

و از جمله انس بن ابى سجيم بود چنانچه مرحوم مجلسى در بحار فرموده است .

پسر سعد ستمكار صيحه زد : اى شمر مترس خيمه‌ها را آتش بزن .

خبر به امام عليه السّلام دادند : آقا خيمه‌ها را شمر آتش زد .

حضرت آهى سرد از دل بركشيد و سر به آسمان كرد و عرضه داشت :

اللّهم لا يعحزك الشّمر ان تحرق جسده فى النّار يوم القيمه، اى خداى حسين‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 535
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست