responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 531

بتازيد پير و جوان كينه‌توز

كه برميسره اسپرى گشت روز

اگر يكدم ديگرستى شكيب‌

نماند يكى از يلان حبيب‌

بيارى يكى رنج برتن نهيد

همه يك عنان رو به دشمن نهيد

مترسيد از سختى روزگار

كه فيروز كار است پروردگار

ز گفتار سالار لشگر پناه‌

دليران گرفتند از سر كلاه‌

چون عروة بن قيس شجاعت و دلاورى اصحاب حضرت را ديد و نيز قمر بنى هاشم به مدد و حمايت آنها رسيد و روز روشن را در نظر لشگر چون شب ظلمانى تار نمود و لشگر كوفى بناى فرار نهادند، آشفته‌خاطر گشت و كسى بنزد عمر بن سعد ناپاك فرستاد كه آيا نمى‌بينى اين قوم بى‌ترس و باك چه خاك برسر لشگر ريختند و اين جماعت اندك چه آتشى افروختند

شعر

تماشا مگر آمدى سوى بزم‌

نه اين دشت جنگ است ميدان رزم‌

نبينى كزين تشنه مشتى سوار

چه آمد به من درگه كارزار

حمله چهارم‌

مرحوم مفيد در ارشاد فرموده : فابعت اليهم الرّماة، عمر بن سعد بى‌حيا تيراندازان آنچه بودند را به مدد فرستاد سركرده تيراندازان حصين بن تميم بود، حكم كرد اصحاب حضرت را تيرباران كنيد :

از يك طرف سواران شمشيرزن، از طرف ديگر تيراندازان و از طرف ديگر سنگ‌افكنان اصحاب امام عليه السّلام را محاصره كردند، پيادگان براى پى كردن اسبها در كمين نشستند .

مرحوم مفيد فرموده : آن قدر طول نكشيد كه آن زن‌صفتها اسبان اصحاب شاه تشنه‌لب را پى كردند شيران دين را از زين به زمين آوردند و از يكديگر جدا كردند و هريك را گروهى در ميان گرفتند .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 531
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست