responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 493

قطع السّبيل على السّامر پس زهير همچون شير غرّان در مقابل سامر درآمد و سر راه را برآن نامرد گرفت‌

فرد

درافكند مركب به ميدان دلير

بغرّيد ماننده نرّه شير

سر راه برسامر گرفت آن ناپاك زهير را در مقابل ديد از بيم صولت او بلرزيد زيرا كه مى‌شناخت وى از شجاعان و دليران روزگار است لهذا از در نصيحت درآمد و گفت :

اى شهسوار مضمار محاربت و اى نامدار ميدان مبارزت چگونه دلت مى‌آيد كه مال‌ومنال و اهل و عيال خود را ضايع كنى و حمايت از حسين بى‌يار و ياور نمائى و بطور قطع و يقين عاقبت كشته شده و اين نخل قامتت بخون آغشته گردد .

زهير فرمود : اى بى‌حيا تو شرم ندارى كه شمشير برروى پسر پيغبر خود مى‌كشى و اهل بيت رسالت را به واسطه مال فانى دنيا ضايع مى‌گذارى فتكلّما و تسابّا پس شطرى با هم سخن ردّوبدل كرده و به يكديگر ناسزا گفتند سپس زهير دلير فرصت نداد با نيزه به دهان آن بى‌ايمان كه سرنيزه از قفاى وى بيرون شد، ثقب الرّمح فاه و خرج السّنان من قفاه فار الدّم من فمه وقعدت امّه فى ماتمه نيزه دهان آن ناپاك را سوراخ كرد و نوك آن از پشت گردنش بيرون آمد، خون از دهانش فوران كرد و بدين ترتيب جان به مالك دوزخ تسليم نمود و مادرش در عزايش نشست .

سپس زهير در برابر لشگر پسر سعد ايستاد و فرياد كرد : يا اهل العراق و يا اهل الغدر و النّفاق و يا ارباب المكر و الشّقاق اگر مرا نمى‌شناسيد بشناسيد :

فرد

انا زهير و ابى حسّان‌

امضى الى الرّوح و بالرّيحان‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 493
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست