responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 480

بيت‌

به نيزه صخره را سوراخ مى‌كرد

به پيكان موى را صد شاخ مى‌كرد

لشگر كه آنگونه كارزار مى‌ديدند پياده و سوار از پيش وى مى‌رميدند امّا چون امام حسين عليه السّلام ديد كه حرّ پياده جنگ مى‌كند اسبى تازى با ساخت گرانمايه فرستاد و حرّ سوار شده به جولان درآمد

بيت‌

عنان مركب خود تاب مى‌داد

به خون نوك سنان را آب مى‌داد

و جمعى را كه مانند پروين گرد او درآمده بودند چون بنات النّعش متفرّق مى‌ساخت و خواست كه بازگردد و نزد امام حسين عليه السّلام آيد كه هاتفى آواز داد : اى حرّ بازمگرد كه حوران منتظر قدوم بجهت لزوم تواند، پس حرّ روى به جانب امام حسين عليه السّلام كرد و گفت :

يابن رسول اللّه نزديك جدّت مى‌روم، هيچ پيغامى دارى؟

امام حسين عليه السّلام گريان شده گفت : اى حرّ خوش باش كه ما نيز از عقب تو روانيم .

خروش از اصحاب امام برآمد و حرّ خود را به لشگر دشمن زده حرب مى‌كرد تا نيزه او در هم شكست، پس تيغ آبدار را بركشيد و هرخاكسارى را كه برفرق مى‌زاد تا سينه مى‌شكافت و هركه را برميان مى‌زد دو نيم مى‌كرد گاهى حمله برميمنه كرده شور از لشگريان برمى‌آورد و گاهى متوجّه ميسره شده جمع ايشان را پريشان مى‌نمود و بدين سان كارزار مى‌نمود تا خود را نزديك علمدار لشگر عمر سعد انداخت كه علمدار را با علم دو نيم كند كه شمر بانگ برلشگر زد گرداگرد وى فروگيريد و نگذاريد از ميان شما بيرون رود، به يكبار لشگر حمله كرده غلبه كردند و از اطراف و جوانب زخم بروى زدند و حرّ در ميان آن گروه مى‌جوشيد و مى‌خروشيد و مردانه مى‌كوشيد كه ناگاه قسورة بن كنانه نيزه‌اى برسينه حرّ زد كه‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 480
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست