امّا بعد از حمد و ثناء الهى، موظّفى كه بين حسين و يارانش و بين آب حائل
شوى و نگذارى حتّى يك قطره از آب بچشند همان طورى كه نسبت به عثمان بن عفّان اين حركت
را ايشان نمودند .
اين نامه روز هفتم محرّم الحرام بدست عمر بن سعد رسيد در ساعت عمرو بن
حجّاج زبيدى را طلبيد و پانصد سوار
مسلح و مكمّل بوى داد و او را موكل برشريعه فرات كرد و دستور داد كه از آب كاملا مواظبت
كرده و نگذارند از اردوى امام احدى يك قطره از آن خورده يا بردارد سپس حجّاز بن ابجر
را خواست و بوى گفت : چهار هزار لشگر بردار و برو در وقت كار يارى عمرو بن
حجاج كن .
آن ناپاك چهار هزار
سوار برداشت و رو به نهر فرات برد لشگر مانند مور و ملخ كنار شريعه را گرفتند .
سپس ابن سعد نانجيب شبث را طلبيد گفت : امير از من دلگير
شده در نامهاش مرا توبيخ و سرزنش نموده بايد براى رفع تهمت و بدست آوردن نام و نشان
سه هزار لشگر بردارى و كنار نهر فرات رفته با كمال ثبات شريعه را حفظ و حراست كنى .
شبث بن ربعى سه هزار مرد خونريز سفّاك را برداشت و با كوبيدن طبل و دهل
خود را به كنار نهر رسانده و تمام اطراف آن را گرفتند و
نمىگذارند پرندهاى به آن طرف پرواز نمايد .
مؤلف گويد :
طبق اين نقل هفت هزار و پانصد نفر
موكل برآب شده و بدين ترتيب در روز هفتم آب را بروى امام حسين عليه السّلام و يارانش
بستند .
بديهى است كه آب مايه حيات بوده و بدون آن ادامه زندگى غير ممكن است بويژه
در هواى گرم و سوزان و بالاخص در سرزمين بىآب و علف آنهم
براى اردوئى كه زنان و اطفال و شيرخوارگان در آن باشند ازاينرو پس از بسته شدن آب