responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 320

شما ملحق خواهم شد .

3- زهير بن قين بجلى كه قبلا عثمانى بود و وقتى حضرت از او استنصار كردند بشرحى كه قبلا مرقوم شد به چاكرى آستان افتخارآفرين آن جناب سرافراز گرديد و انصافا در ركاب آن جناب مخلصانه جانفشانى نمود

4- مرحوم مجلسى در بحار روايت نموده كه عمرو بن قيس با پسر عمّش در منزل قصر بنى مقاتل خدمت سرور آزادگان مشرف شدند، امام عليه السّلام بايشان فرمودند :

جئتما لنصرتى؟ آيا شما دو تن به يارى و كمك من آمده‌ايد يا نه؟

آن بى‌سعادت‌ها گفتند : خير، البته عمرو بن قيس اين‌طور عذر آورد :

من مردى كثير السّن و كثير الدّين و كثير العيال هستم و از طرفى امانات مردم نزدم بسيار جمع شده مى‌ترسم اگر در اين سفر با شما بيايم اين امانات ضايع و تلف شود

و پسر عمّش نيز عذرى مشابه همين آورد .

حضرت فرمودند : پس از نزد من برخيزيد و برويد و اينجا نمانيد زيرا ممكن است صداى غريبى مرا بشنويد چه آنكه هركس صداى غربت مرا بشنود و بيارى من نيايد اهل نجات نخواهد بود

5- هرثمة بن مسلم، حضرت وقتى از وى طلب نصرت كردند،

آن بى‌سعادت گفت : دخترى دارم در كوفه گذاشتم كه اگر به نصرت شما بيايم مى‌ترسم آزار ابن زياد به او برسد و بدين بهانه نصرت پسر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را ترك نمود .

6- لشگر حر بن يزيد رياحى كه ابتداء حضرت به آنها و مركب‌هايشان آب داد و بعد نماز ظهر را جماعة با آن جناب خواندند و پس از آن حضرت خطبه‌اى ايراد نموده و در ضمن آن از ايشان نصرت خواست چنانچه پس از خواندن نماز عصر

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 320
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست