responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 310

آورده :

مرا بخواند عبيد اللّه از ميان عرب‌

رسيد بردلم از خواندنش هزار تعب‌

مرا امارت رى داد و گفت حرب حسين‌

قبول كن كه از او ملك راست شور و شغب‌

بملك رى دل من مايل است و مى‌ترسم‌

بكينه چون بكشم پادشاه ملك ادب‌

چگونه تيغ كشم در رخ كسى كه وراست‌

شجاعت و نسب و علم و حلم و فضل و حسب‌

سزاى قاتل او دوزخست و مى‌دانم‌

كه اين‌چنين عمل آرد خداى را بغضب‌

ولى چو درنگرم در رى و حكومت آن‌

همى رود ز دلم خوف نار ذات لهب‌

سپس صاحب روضة الشّهداء مى‌گويد :

آورده‌اند حمزة بن مغيره كه خواهرزاده عمر سعد بود ديد كه خالش عزم محاربه با امام حسين را جزم كرده به نزديك وى آمد و گفت : اى خال تو چرا به حرب امام حسين مى‌روى كه يكى از گناهان بزرگ است و مستلزم قطع رحم و موجب اشتهار به غدر و بى‌وفائى، تو مرتكب چنين امر چرائى؟

عمر سعد گفت : اى فرزند اگر چنين نكنم ايالت و حكومت بمن نمى‌رسد .

حمزه گفت : به خدا سوگند كه ترك امارت و خروج از دنيا بهتر از آنست كه نزد خدا روى و خون حسين در گردن تو باشد .

پسر سعد در انديشه دور و دراز افتاده خواست كه آن عزيمت را فسخ كند عاقبت حبّ جاه ديده بصيرت او را پوشانده در چاه افتاد و با پنج هزار سوار و

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 310
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست