نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 282
سپس به كتاب خدا روى آوردم تا كه گرد آوردمش، اين همه كتاب خدا است
حتى يك حرف از آن نيفتاده است» پس چرا آن قرآنى را كه نوشتى و گرد آوردى
نمىبينيم؟ و ديدم كه عمر وقتى خليفه شد، دنبالت فرستاد كه: «آن قرآن را نزد من بفرست» و
تو نفرستادى، عمر مردم را فراخواند هر گاه دو نفر بر آيهاى از قرآن گواهى
مىدادند آن را مىنوشت و اگر يك نفر بر آيهاى گواهى مىداد، آن را رد مىكرد و نمىنوشت.
عمر گفت (و من گوش مىكردم): «در روز يمامه مردانى كشته شدند كه قرآنى را مىخواندند كه آن را غير
از آنان كسى نمىخواند و آن قرآن از دست رفته است». كاتبان عمر داشتند مىنوشتند
كه گوسفندى به سوى ورقهاى كه بر آن آياتى از قرآن نوشته شده بود آمد و آن را خورد
و آنچه در آن بود از ميان رفت، در آن روز عثمان كاتب بود، در اين مورد چه
مىگوئيد؟ و شنيدم كه عمر و يارانش (كسانى كه در دوره عثمان آنچه را نوشته بودند
تأليف كردند) مىگفتند: «سوره احزاب برابر سوره بقره بوده و سوره نور يك صد و شصت آيه و سوره
حجرات نود آيه بوده است» اين چه سخنانى است و چرا آنچه را خود تأليف كردهاى براى
مردم در نمىآورى؟ و شاهد بودم كه عثمان آنچه را عمر نوشته بود گرفت و آن را برايش
كتاب كردند و مردم را واداشت كه قرائتى واحد داشته باشند و قرآن ابى بن كعب و ابن
مسعود را پاره كرد و به آتش سوخت، با اين چه مىشود كرد؟
على عليه السّلام فرمود: اى طلحة! هر آيهاى كه خداوند در كتابش بر
محمّد صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم نازل كرده به املاء رسول خدا صلّى اللَّه
عليه و اله و سلّم و دست خط خودم نزد من است و تأويل هر آيهاى كه خداوند آن را بر
محمد صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم نازل كرده و هر حلالى يا هر حرامى يا هر حدّى
يا هر حكمى يا هر آنچه امّت تا قيامت به آن نياز دارد حتى ديه جراحات، نوشته شده
به املاء رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم و دست خطم نزد من است.
طلحه گفت: هر چيزى از كوچك يا بزرگ، خاص يا عام، هست يا خواهد بود تا
روز قيامت، نوشته شده نزد تو موجود است؟
نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 282