responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الغارات نویسنده : تلخیص و ترجمه عبدالمحمد آیتی    جلد : 1  صفحه : 73

خبر مصر

عباس بن سهل [156] گويد: محمد بن ابى حذيفه [157] بود كه مصريان را بر كشتن عثمان تحريض كرد و آنان را به سوى او گسيل داشت. چون مصريان آمدند و عثمان را محاصره كردند، او كه در مصر مانده بود بر عبد اللّه بن ابى سرح- يكى از بنى عامرين لؤى- كه از سوى عثمان عامل مصر بود خروج كرد و او را از شهر براند و خود به مردم نماز گزارد. ابن ابى سرح از مصر بيرون آمد و در آن قسمت از اراضى مصر كه هم مرز فلسطين است، فرود آمد و چشم به راه فرمان عثمان نشست.

در اين حال سوارى از راه برسيد. ابن ابى سرح پرسيد: اى بنده خدا چه خبر آورده‌اى؟ ما را از آنچه مردم مى‌كنند خبر ده. سوار گفت: بر جايت بنشين كه مسلمانان عثمان را كشتند. ابن ابى سرح گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌. اى بنده خدا، سپس چه كردند؟ سوار گفت: با پسر عمّ رسول اللّه (ص) على بن ابى طالب (ع) بيعت نمودند. ابن ابى سرح گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌. آن مرد گفت: گويى حكومت على (ع) براى تو همان قدر فاجعه است كه قتل عثمان؟ گفت: آرى. آن مرد در او نيك بنگريست و گفت: پندارم كه عبد اللّه بن ابى سرح امير مصر باشى؟ گفت: آرى، همانم. آن مرد گفت: اگر جان خويش مى‌خواهى بى‌درنگ بگريز تا جان برهانى، كه رأى امير المؤمنين درباره تو و يارانت، بس ناگوار خواهد بود. اگر بر شما دست يابد يا شما را خواهد كشت يا از بلاد مسلمانان تبعيد خواهد كرد و بعد از من اميرى كه براى مصر معين شده از راه خواهد رسيد. ابن ابى سرح پرسيد: او را چه نام است؟ گفت:

قيس بن سعد بن عباده انصارى. ابن ابى سرح گفت: خداوند محمد بن ابى حذيفه را از رحمت خود دور كند كه در حق پسر عمّش ستم كرد و بر او خروج نمود. او را سرپرستى كرده بود و پرورده بود و در حق او نيكيها كرده بود و او در حقش بدى كرد. بر عاملش بشوريد و مردان بر سر او فرستاد تا كشته شد.

نام کتاب : الغارات نویسنده : تلخیص و ترجمه عبدالمحمد آیتی    جلد : 1  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست