ستمكاران. بدانيد كه ثقيف مردمى غدارند كه عهد و پيمان نمىشناسند و
عرب را دشمن دارند، چنانكه گويى خود عرب نيستند. البته در ميان آنان مردمان صالح
هم كم نبودهاند، از جمله عروة بن مسعود [60] و ابو عبيد بن مسعود [61] كه در قس
الناطف بر ساحل فرات كشته شد هر چند مرد صالح در ميان قبيله ثقيف عجيب مىنمايد.
و ديگر وليد بن عقبه.
اين همان كسى است كه خدا در قرآن او را «فاسق [62]» ناميده و يكى از كودكانى بود كه پيامبر- (ص) او را به آتش وعده
داد. او را شعرى است كه اين سخن پيامبر (ص) را در حق على (ع) كه فرمود: «اگر از او (على) پيروى كنيد،
هدايتكننده و هدايتشدهاش خواهيد يافت و شما را به راه راست رهبرى خواهد كرد.» رد مىكند و آن بيت اين است:
فان يك قد ضل البعير بحمله
اگر شترى كه او را حمل مىكرده گم شده باشد
فلم يك مهديا و لا كان هاديا
پس او نه هدايت شده بود و نه هدايتكننده [63].
وليد بن عقبه از دشمنان على (ع) بود و از دشمنان پيامبر (ص). پدرش به
فرمان پيامبر (ص) در جنگ بدر اسير شد و در جايى به نام صفراء- ميان بدر و مدينه-
به دست على (ع) كشته شد.
مغيره ضبّى گويد: جمعى كه به عيادت وليد بن عقبه مىرفتند بر حسن بن
على (ع) گذشتند. وليد سخت بيمار شده بود. حسن (ع) نيز با آنان به عيادت او رفت.
وليد به حسن- (ع) گفت: از هر چه با مردم ديگر كردهام نزد خدا توبه كردم مگر آنچه
در حق پدر تو كردهام (يعنى از هر بد كه در حق على كردهام توبه نمىكنم)
زرّ بن حبيش گويد: شنيدم كه على (ع) مىگفت: سوگند به آنكه گياه را
رويانيد و مردم را بيافريد كه پيامبر (ص) درباره من مىگفت: جز مؤمن تو را دوست
ندارد و جز منافق با تو دشمنى نكند.
حبّه عرنى از على (ع) روايت كند كه گفت: خداى تعالى از هر مؤمن پيمان
گرفته كه مرا دوست بدارد و از هر منافق كه مرا دشمن دارد. اگر مؤمن را با شمشير بر
روى زنند با من دشمنى نكند و اگر دنيا را به منافق دهند مرا دوست ندارد.