نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 298
مطلق است. همان گونه كه «روغن مايع» مقيّد است. اما كلمه «روغن» نسبت به صفت «چرب بودن» نمىتواند مطلق يا مقيّد باشد. زيرا روغن منهاى چربى روغن
نيست. لذا گفتهاند: اطلاق و تقييد ملازم يكديگرند. مثال مطلق: «اعتق رقبة» بردهاى را آزاد كن. «رقبه» بهمعناى برده
است، چه برده مؤمن و چه غير مؤمن. لذا لفظ «رقبه» «مطلق» است. مثال مقيّد: خداوند در قرآن ديه قتل خطايى
را آزادى برده مؤمن قرار داده است. [1] چون رقبه مقيّد به مؤمنه گرديده است. لذا
مىگويند: رقبه «مقيّد» است. ماده 679 قانون مدنى مىگويد: «موكّل مىتواند هروقت بخواهد وكيل را عزل كند مگر
اينكه وكالت وكيل و يا عدم عزل در ضمن عقد لازم شرط شده باشد.»
مثال ديگر: در مواد 199، 200 و 201 قانون مدنى آمده: «رضاى حاصل در نتيجه اشتباه يا اكراه، موجب نفوذ معامله نيست.» «اشتباه وقتى موجب عدم نفوذ معامله است كه مربوط به خود
معامله باشد.» «اشتباه در شخص طرف معامله به صحت معامله خللى وارد
نمىآورد، مگر در مواردى كه شخصيت طرف علّت عمده عقد باشد. «همان گونه كه مشاهده مىشود ماده 199 مطلق است. زيرا مطلق اشتباه را باعث
عدم نفوذ معامله دانسته ولى مواد 200 و 201 آن را مقيد كردهاند.
مطلق چيست و عام كدام است؟
لفظ مطلق مثل عام دلالت بر جميع افراد مىكند. مثال عام: همه
دانشمندان را احترام كنيد. مثال مطلق: دانشمند را احترام كنيد. اما عمدهترين فرق
بين آن دو اين است: دلالت عام بر افراد به وضع است. درحالىكه دلالت مطلق بر افراد
و مصاديق به واسطه «مقدمات حكمت يا عقل» است. لذا در مقام تعارض بين عام و
مطلق عام مقدّم خواهد بود. [2] برخى تفاوت ديگرى را نيز ذكر كردهاند. [3]
الفاظ مخصوص اطلاق
1. اسم جنس: (انسان- حيوان- سياهى- سفيدى و ...)؛ 2. نكره: مردى كه از
دورترين نقطه شهر
[3] . در كتاب مبانى استنباط حقوق اسلامى به نقل از اجود
التقريرات فرق ديگرى را به شرح زير آورده است: «عام پس از تخصيص از عموميت خواهد افتاد. در حالى كه مطلق مىتواند از
جهتى مقيّد باشد، و از جهت يا جهات ديگر بر اطلاق خود باقى بماند. مثلا: اگر
بگوييد «دانشجويان تهرانى» گرچه مطلقى است كه از جهتى
مقيّد شده، لكن مىتواند از جهت تقييد به «پسر بودن يا دختر بودن» مطلق باشد.»
به نظر مىرسد اين تفاوت درست نباشد زيرا عين همان سخن درباره عام
نيز صادق است. وقتى گفته مىشود:
همه دانشمندان را به استثناى فاسقان آنان احترام كنيد. در اين مورد
فقط دانشمندان فاسق استثناء شدهاند. اما نسبت به دانشمندان غير فاسق عام به
عموميت خود باقى است، يعنى نسبت به دانشمندان حقوق- طب- رياضى- اصول و يا از جهت
تقييد به زن بودن يا مرد بودن، همچنين از جهت ايرانى يا غير ايرانى بودن. امام خمينى
در تهذيب الاصول، ج 2، ص 64 تفاوت ديگرى را ذكر مىكند. محقّقين بدانجا رجوع كنند.
نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 298