responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 186

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 77.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 112.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 30.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص (181-171).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 29.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 32.

استعمال لفظ در لفظ

اطلاق لفظ و اراده لفظ بدون قصد معنا

استعمال لفظ در لفظ، عبارت است از به كار بردن لفظ و اراده آن بدون قصد معنا، مانند: «زيد لفظ» كه در آن، از زيد، لفظ «زيد» اراده شده است، نه معناى آن كه يك انسان با خصوصيات خارجى است.

استعمال لفظ در لفظ، چهار صورت دارد:

1. اطلاق لفظ و اراده شخص آن;

2. اطلاق لفظ و اراده نوع آن;

3. اطلاق لفظ و اراده صنف آن;

[4]اطلاق لفظ و اراده مثل آن

در مورد استعمال لفظ در لفظ، مبانى مختلفى وجود دارد:

برخى هم چون مرحوم «بروجردى» و «خويى» معتقدند استعمال لفظ در لفظ از باب استعمال نيست[1] برخى ديگر مانند مرحوم «آخوند خراسانى»، استعمال لفظ در شخص را از باب استعمال نمى دانند; برخلاف سه نوع ديگر كه آنها را از باب استعمال مى دانند[2]


[1]بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 32

[2]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 30

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 96.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص (172-171).

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 75.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 1، ص 60.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 27.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 22.

استعمال لفظ در مثل

اطلاق لفظ و اراده مثل آن بدون قصد معنا

استعمال لفظ در مثل، از اقسام استعمال لفظ در لفظ مى باشد و عبارت است از اطلاق لفظ و اراده مثل آن بدون اراده معنا، مانند اين كه گفته شود: «زيد» در جمله «ضرب زيد» فاعل است، و فقط لفظ «زيد» موجود در اين جمله قصد شود، نه در همه جملات مشابه آن.

توضيح:

اگر شخصى يك جمله خبرى واقعى را بيان كند، براى مثال، بگويد: «ضرب زيد» و شنونده در صدد تجزيه و تركيب اين جمله برآيد، توجه خود را صرفاً به آن جمله خاص معطوف نموده و مى گويد: «زيد» در جمله، عنوان فاعلى دارد; يعنى وى لفظ «زيد» را در «زيدِ» آن جمله خاص استعمال مى نمايد; به بيان ديگر، وقتى مى گويد: زيد در جمله مذكور فاعل است، با زبان خويش كلمه زيد را در زيدِ آن مخبر و متكلم به كار برده است.

درباره استعمال لفظ در مثل، ميان اصولى ها اختلاف است;

برخى هم چون مرحوم «بروجردى» و «خويى» معتقدند استعمال لفظ در مثل از باب استعمال نيست1، و برخى ديگر هم چون مرحوم «آخوند خراسانى» آن را از باب استعمال مى دانند[2]


[1]خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 96

[2]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 30

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 32.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 22.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص 171.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 109.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص (543-541).

استعمال لفظ در معانى حقيقى

اطلاق لفظ و اراده معانى حقيقى آن به طور مستقل

استعمال لفظ در معانى حقيقى، از اقسام استعمال لفظ در معانى متعدد مى باشد و عبارت است از اطلاق لفظ مشترك و اراده بيش از يك معنا از آن و يا اراده همه معانى آن به طور جدا گانه. از آن جا كه لفظ مشترك براى هر يك از معانى خود به صورت جدا گانه وضع شده است، پس استعمال لفظ مشترك در بيش از يك معنا، همان استعمال لفظ در معانى حقيقى است، مثل: استعمال لفظ «عين» و اراده چشم، چشمه و طلا كه هر سه، معناى حقيقى آن مى باشد; يعنى لفظ «عين»، مشترك لفظى در اين معانى است.

اسنوى، عبد الرحيم بن حسن، التمهيد فى تخريج الفروع على الاصول، ص (181-176).

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 53.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 39.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 53.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، ص 439.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 23.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 36.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 140.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص (207-205).

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست