و الزائدة، نحو: زيد أخي
كما أنّ عمرا أخوك. و قد تكون زائدة، نحو قوله تعالى:
«لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»[4]. و تدخل الضمير على قلّة، نحو: ما أنت إلّا كأنا.
[2] هو من قصيده لنهشل
بن حرس النهشلي يرثي بها اخاه مالكا و قد قتل بصفّين بحضرت عليّ بن أبي طالب عليه
الصلاة و السّلام. يعنى آن مالك برادرى است كه اين صفت دارد كه بزرگوار است و اين
صفت دارد كه ذليل و رسوا نكرد مرا در روز جنگ صفين در نزد امير المؤمنين عليه
الصلوة و السّلام، بلكه كشته شد در حضور آن حضرت، همچنانكه شمشير عمرو بن معدى كرب
خيانت و كندى نكرد تيزهاى دم او در وقتى كه زد به كمر شتر و او را دو حصه كرد با
بار او. شاهد در كاف كما سيف است كه به اعتبار ملحق شدن ماء كافه به او ملغى شده
است از عمل جرّ. اما اين بنابر روايت رفع سيف است بنابر آنكه بوده باشد و لم تخنه
خبر او، و لكن سيف، به جرّ هم روايت شده است، فتأمّل. مختصر جامع الشواهد.
[3] سپس چونكه ظاهر شد
شرّ و بدى از جانب قبيله بنى ذهيل، و يا در صبح و شام به كمال وضوح و ظهور رسيد، و
جز دشمنى چيزى باقى نماند، جزا داديم آنان را همانگونه كه آنان جزا دادند، يعنى
جزيناهم كجزائهم، جامع الشواهد.