responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 47

حسن بن على را فاسد كرده بالاخره حسن‌بن‌على را مجبور نمود كه به عنوان صلح خلافت را به وى واگذار كند و حسن بن على نيز خلافت را به اين شرط كه پس از درگذشت معاويه، به وى برگردد و به شيعيان وى تعرض نشود، به معاويه واگذار نمود. [1]

در سال چهل هجرى معاويه بر خلافت اسلامى استيلا يافت و بلافاصله به عراق آمده در سخنرانى كه كرده به مردم اخطار نموده گفت: «من با شما سَرِ نماز و روزه نمى‌جنگيدم بلكه مى‌خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم. [2]» و نيز گفت: «پيمانى كه با حسن بستم لغو و زير پاى من است.» [3] معاويه با اين سخن اشاره مى‌كرد كه سياست را از ديانت جدا خواهد كرد و نسبت به مقررات دينى ضمانتى نخواهد داشت و همه نيروى خود را در زنده نگهداشتن حكومت خود به كار خواهد بست.

البته روشن است كه چنين حكومتى سلطنت و پادشاهى است نه خلافت و جانشينى پيغمبر خدا. از اين‌جا بودكه بعضى از كسانى كه به حضور وى بار يافتند به عنوان پادشاهى سلامش دادند [4] و خودش نيز در برخى از مجالس خصوصى، از حكومت خود با ملك و پادشاهى تعبير مى‌كرد؛ [5] اگر چه در ملأ عام خود را خليفه معرفى مى‌نمود.

البته پادشاهى كه بر پايه زور استوار باشد وراثت را به دنبال خود دارد و بالاخره نيز به نيت خود جامه عمل پوشانيد و پسر خود يزيد كه جوانى بى بند و بار بود و


[1] . تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 191 و ساير تواريخ‌

[2] ابن ابى‌الحديد، ج 4، ص 160؛ تاريخ طبرى، ج 4، ص 124 و ابن‌اثير، الكامل، ج 3، ص 203

[3] همان مدارك‌

[4] تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 193

[5] همان، ص 202

نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست