نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 46
روانترين بيان ايراد
نموده است.[1] وى دستور زبان عربى را وضع كرد و اساس
ادبيات عربى را بنياد نهاد. وى اول كسى است در اسلام كه در فلسفه الهى غور كرده[2] به سبك استدلال آزاد و برهان منطقى
سخن گفت و مسائلى را كه تا آنروز در ميان فلاسفه جهان مورد توجه قرار نگرفته بود
طرح كرده و در اين باب به حدى عنايت به خرج مىداد كه در بحبوحه[3] جنگها به بحث علمى مىپرداخت.
3. گروه انبوهى از رجال
دينى و دانشمندان اسلامى را تربيت كرد[4] كه در ميان ايشان جمعى از زهاد و اهل معرفت مانند اويس قرنى و كميل
بن زياد و ميثم تمار و رشيد هجرى وجود دارند كه در ميان عرفاى اسلامى مصادر عرفان
شناخته شدهاند و عدهاى مصادر اوليه علم فقه و كلام و تفسير و قرائت و غير آنها
مىباشند.
انتقال خلافت به معاويه
و تبديل آن به سلطنت موروثى
پس از شهادت اميرالمؤمنين
على عليه السلام به موجب وصيت آن حضرت و بيعت مردم، حضرت حسن بن على عليه السلام
كه پيش شيعه دوازده امامى، امام دوم مىباشد متصدى خلافت شد، ولى معاويه آرام
ننشسته به سوى عراق كه مقر خلافت بود لشكر كشيدهبا حسن بن على به جنگ پرداخت.
وى با دسيسههاى مختلف و
دادن پولهاى گزاف تدريجاً ياران و سرداران
[1] . اشباه و نظاير
سيوطى در نحو، ج 2 و ابن ابىالحديد، ج 1، ص 6
[3] . در بحبوحه جنگ جمل
عربى خدمت على عليه السلام عرض كرد: يا اميرالمؤمنين تو مىگويى خدا واحد است؟
مردم از هر طرف به او حمله كرده گفتند: اى عرب مگر پراكندگى قلب و تشويش خاطر على
را مشاهده نمىكنى كه به بحث علمى مىپردازى؟ على عليه السلام به اصحاب خود فرمود:
اين مرد را به حال خود بگذاريد، زيرا من در جنگ با اين قوم هم جز روشن شدن عقايد
درست و مقاصد دين منظورى ندارم، سپس تفصيلا به پاسخ سؤال عرب پرداخت.
«بحارالانوار، ج 2، ص 65»