نام کتاب : شيعه در اسلام - ط جديد نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 187
آن با پسر ديگرش مأمون
معاصر بود.
مأمون پس از پدر اختلافاتى
با برادر خود امين پيدا كرد كه منجر به جنگهاى خونين و بالاخره كشته شدن امين
گرديد و مأمون به سرير خلافت استيلا يافت.[1]
تا آن روز سياست خلافت بنى
عباس نسبت به سادات علوى، سياست خشونتآميز و خونينى بوده پيوسته رو به سختى
مىرفت و هر چند گاهى يكى از علويين قيام كرده جنگ خونين و آشوبى برپا مىشد و اين
خود براى دستگاه خلافت گرفتارى سختى بود.
و ائمه و پيشوايان شيعه از
اهل بيت اگر چه با نهضت و قيام كنندگان همكارى نمىكردند و مداخلهاى نداشتند ولى
شيعه كه آن روز جمعيت قابل توجهى بودند پيوسته ائمه اهل بيت را پيشوايان دينى
مفترض الطاعه و خلفاى واقعى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىدانستند و دستگاه
خلافت را كه قيافه دربار كسرى و قيصر داشت، و به دست يك مشت مردم بى بند و بار
اداره مىشد، دستگاهى ناپاك و دور از ساحت قدس پيشوايان خود مىديدند و دوام و
پيشرفت اين وضع براى دستگاه خلافت خطرناك بود و آنرا به شدت تهديد مىكرد.
مأمون به فكر افتاد كه به
اين گرفتارىها كه سياست كهنه و هفتاد ساله پيشينيان وى نتوانست چاره كند، با
سياست تازه ديگرى خاتمه بخشد و آن اين بود كه امام هشتم را ولايت عهد بدهد و از
اين راه هر گرفتارى را رفع كند، زيرا سادات علوى پس از آنكه دست خودشان به خلافت
بند شد ديگر به ضرر دستگاه قيام نمىكردند و شيعه نيز پس از آنكه آلودگى امام خود
را به خلافتى كه پيوسته آنرا و كار گردانان آنرا پليد و ناپاك مىشمردند، مشاهده
كردند، ديگر آن اعتقاد معنوى و ارادت باطنى را كه در حق