نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 57
موجود، يعنى از عوارض
ذاتيه موجود، است. پس اثبات وجود براى هر شيئى از مسائل فلسفه بهشمار مىآيد و در
نتيجه اثبات وجود موضوعات ساير علوم نيز از مسائل فلسفه است؛ پس همه علوم براى
اثبات موضوعات خود نيازمند فلسفهاند ولى خود فلسفه در اثبات موضوع خود نيازمند
هيچ علمى نيست، زيرا موضوع فلسفه موجود است كه هم تصورا و هم تصديقا، بديهى است؛
نه حاجت به تعريف دارد و نه به اثبات موجوديت در خارج، زيرا خود عين موجوديت در
خارج است:
و قد تبيّن بما تقدّم
اوّلا، انّ الفلسفة اعمّ العلوم جميعا، لانّ موضوعها اعمّ الموضوعات و هو
«الموجود» الشامل لكلّ شىء، فالعلوم جميعا تتوقّف عليها فى ثبوت موضوعاتها. و
امّا الفلسفة فلا تتوقّف فى ثبوت موضوعها على شىء من العلوم، فانّ موضوعها
الموجود العامّ الذى نتصوّره تصوّرا اوّليّا و نصدّق بوجوده كذلك، لانّ الموجوديّة
نفسه.
1- 1- 6: اشكال
هرچند مطلبى كه در فرع فوق
آمده فى حد نفسه صحيح است، دليلى كه بر آن اقامه شده قابل مناقشه است؛ يعنى، اين
نكته درست است كه همه علوم در اثبات موضوع خود نيازمند فلسفهاند و فلسفه نيازمند
آنها نيست ولى دليل آن اين نيست كه فلسفه اعم علوم است و ساير علوم اخص از آناند.
توضيح اينكه از دو نظر
مىتوان علوم را با يكديگر سنجيد:
1- از نظر اعميّت و
اخصيّت.
2- از نظر اتكاى برخى علوم
به برخى ديگر در پارهاى از اصول موضوعه.
گاهى دو علم را از نظر
موضوع باهم مىسنجيم و مىبينيم موضوع يكى اعم از ديگرى است. به علمى كه موضوعش
اعم است «علم اعم» مىگوييم و به ديگرى «علم اخص»؛ مثلا، طبيعيات از نظر علماى طبيعى
قديم خود به هشت علم تقسيم مىشود: معدنشناسى، گياهشناسى، حيوانشناسى و غيره.
در اينجا موضوع طبيعيات، كه جسم است، اعم است از موضوع معدنشناسى، كه معدن است،
از اينرو به طبيعيات مىگوييم «علم اعم» و به معدنشناسى مىگوييم «علم اخص». در
چنين مواردى، علم اعم خود علمى جداى از علم
نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 57