نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 192
است، ولى ذهن براى بيان
شدت اين وابستگى بهجاى اينكه از قضيه وجودى استفاده كند آن را با اعتبارات خاصى
كه دارد در قالب يك قضيه عدمى ريخته چنين تعبير مىكند: «عدم علت نيز علت عدم
معلول است» پس حاصل اينكه قضيه مزبور قضيهاى مجازى است، ما در خارج عدم علت و عدم
معلول نداريم و طبعا نيز عليتى بين اين دو برقرار نيست ولى اين قضيه مجازى حاكى از
امرى وجودى حقيقى است كه با قضيه «وجود علت علت است براى وجود معلول و وابستگى
آنها نيز بسيار شديد است به نحوى كه بيان شد»، از آن حكايت مىكنيم پس حقيقت محكىّ
و مطابق اين قضيه مجازى همان محكىّ و مطابق قضيه حقيقى فوق است. از اينرو، صحت
اين قضيه مجازى منوط به صحت آن قضيه وجودى حقيقى است و كذب آن نيز منوط به كذب آن.
اگر قضيه حقيقيى كه اين قضيه مجازى اشاره به آن دارد صادق باشد، اين قضيه نيز صادق
است و اگر نه كاذب است:
و بهذا الطريق ينسب
العقل الى العدم العلّيّة و المعلوليّة حذاء ما للوجود من ذلك، فيقال: عدم العلّة
علّة لعدم المعلول حيث يضيف العدم الى العلّة و المعلول فيتميّز العدمان، ثمّ يبنى
عدم المعلول على عدم العلّة، كما كان يتوقّف وجود المعلول على وجود العلّة و ذلك
نوع من التجوّز حقيقته الاشارة الى ما بين الوجودين من التوقّف.
براى تقريب به ذهن، قضاياى
مجازى از نوع فوق مانند زبان رمزى هستند. براى فهم صحت و سقم مطالب رمز، بايد
ابتدا آنها را با توجه به جدول رمز به زبان عادى برگرداند و سپس با توجه به آن صحت
و سقم آن را ارزيابى كرد. در اينجا نيز، بايد قضيّه مجازى را با توجه به اعتبارات
ذهن به قضيه حقيقى برگرداند و صدق و كذب آن را معلوم كرد.
4: پارادوكسهاى عدم و
حلّ آنها
منظور از پارادوكس دو قضيه
صادق است كه متناقض به نظر مىرسند يا قضيه صادق واحدى است كه به نظر مىرسد خود
را نقض مىكند. در مورد عدم، تعدادى پارادوكس وجود دارد كه با دقت و موشكافى
مىتوان آنها را حل كرد. اين پارادوكسها عبارتاند از:
1- پارادوكس «عدم العدم
عدم»؛
2- پارادوكس «المعدوم
المطلق لا يخبر عنه»؛
3- پارادوكس «اللاثابت فى
الذهن ثابت فيه»؛
نام کتاب : شرح نهاية الحكمة( مصباح) نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 192