نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 22
فلسفه اسلامى و در هم
تنيده شدن مباحث ساختارى آن شد، در فلسفه غرب به گسترش حوزههاى مباحث انجاميده و
به جاى «عمق»، «تنوع» را به بار آورده است[1] و در نهايت، نتيجه اين شده كه: فلسفه غرب، بر خلاف قسيمهاى خود، پا
به پاى زمان، دست به تغيير موضع و موضوع زده، و از ايستگاهى نو به ايستگاهى نوتر و
پوياتر شتافته است، ماجرايى كه سبب تعامل عملى «فلسفه» و «علوم» گرديد و در اثر
پيوند با ساختارهاى اساسى، در حركتى زود هنگام، فلسفههاى مكرّر مضاف را متولّد
كرد. اين حادثه، در فلسفه شرق و يا فلسفه اسلامى، بسيار ديرتر اتفاق افتاد و سبب
شد فلسفههاى مضاف، با تأخيرى بسيار چشمگير، وارد متن آن گردند كه البته باز تفاوت
آن با نمونههاى غربى ملموس و محسوس است.
با اين حال، فلسفه اسلامى
در حوزه اصول و فروع خويش، داراى دريافتهاى خاصّ و اصول موضوعهاى است كه فلسفه
غرب، به كلّى فاقد آنهاست و فيلسوفان غربى طبيعتا تا امروز، به برخى از آنها توجّه
نيافتهاند. ريزبينىهاى موجود در فلسفه اسلامى، گاهى تا حد محيّر العقول بودن اوج
مىگيرد و ثمرههاى عقلى فراوان و كمنظيرى را بر جاى مىگذارد كه دارندگان و
پيروان فكرى و عقيدتى اين نظام را در كشف و فهم واقعيّات متافيزيكى، يارىهاى
فراوان مىرساند. بىجهت نيست كه مىبينيم ميراث اين فلسفه حقايق بنيادين مبدأ و
معادى است؛ دو امر مهمّى كه فلسفه غرب، همواره از فقدان آن، رنجهاى مفرط مىبرد.
ملا هادى سبزوارى در آن
گفتار خود كه مىگويد:
الفهلويّون الوجود عندهم
حقيقة تشكّك ذات تعم
به مسئله «تشكيك» اشاره
مىكند؛ مقول به تشكيك امرى است كه در فلسفه غرب هنوز هم فهميده نشده است. اين
موضوع، مورد اذعان و اعتراف متفكّرين فلسفى غرب قرار گرفته است.[2]
[1] - بنگريد به: «صدفيلسوف قرن بيستم»، نوشته: استوارت براون، دايان كالينسون و رابرت ويلكنسون، ترجمهعبد الرضا سالار بهزادى، چاپ دوم 1383، انتشارات ققنوس.
[2] - «تفكّر يونانى،فرهنگ عربى»، ديمترى گوتاس، ترجمه محمد سعيد رضايى كاشانى، چاپ اول 82، مركز نشر
نام کتاب : أسرار الحكم نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 22