responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 427

نداشتند و اخبارى كه گفتند درست مطابقِ كتب آنان نبوده و بر فرض مطابقت نيز صحّت آن معلوم نيست و اين گونه حكايات، اگر متضمّن پند و عبرت و موعظه باشد، خواندن و نوشتن و گفتن آن جايز است؛ امّا آنها را نبايد به عنوان تاريخ و وقايع مسلّمه قبول كرد؛ بلكه نظير حكايات گلستان و مثنوى و كليله و دمنه است و كسى هم آنها را به عنوان تاريخ نقل نكرده و اعتراض بر نقل آن صحيح نيست». [1]
على رغم ارادت وافرى كه به مرحوم علامه شعرانى داريم، ولى در اين باره ناچاريم به پيروى از علامه طباطبايى بگوييم: اگر واقعاً چنين باشد، آيا جاى اين پرسشها همچنان باقى نيست كه اوّلاً، اگر حقيقتاً در نقل قصص تاريخى تا اين حد مسامحه جايز است، در اين صورت آيا هيچ ارزش و اعتبارى براى تاريخ به عنوان يك علم باقى مى ماند و آيا به هيچ يك از حوادث و رويدادهاى تاريخى ـ و از جمله تاريخ اسلام ـ مى توان به ديده اعتماد و اطمينان نگريست؟
ثانياً، اگر چنين شيوه نقل حكايات تا اين اندازه رايج و مرسوم بوده است، چرا مفسران بزرگوارى نظير امين الاسلام طبرسى (م ۵۴۸ق) كه تقريباً در همان عصر ـ و البته پيش از مؤلف روح الجنان ـ مى زيسته است يا شيخ الطايفه محمد بن حسن طوسى (م ۴۶۰ق) كه بيش از صد سال جلوتر از زمان مؤلّف زندگى مى كرده است، در تفسير مجمع البيان و تبيان چنين شيوه اى را پيش نگرفته اند و امت را از اين فيض محروم ساخته اند؟!
ثالثاً، آيا عدم نقل وسيع و گسترده اين قبيل احاديث، به وسيله اين دو بزرگوار و ديگر دانشمندانى كه مقدّمِ بر مؤلّف روح الجنان هستند و بالطبع به ثعلبى و كتاب او نزديك ترند، خود بهترين دليل و صادقانه ترين گواهِ ردّ اين مدعا نيست؟
رابعاً، آيا ميان حكايتهاى منقولِ از زبان حيوانات به منظور پند و عبرت انسانها،


[1] منهج الصادقين، ج ۱، ص ۲۶.

نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 427
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست