responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 178

و قولى ديگر آن است كه ايشان را تمتّع كنيم تا آمدن محمّد صلى الله عليه و آله آن گه ايشان را به تيغ او قهر كنيم، تا بهرى را بكشد و بهرى را اسير كند.
«... ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى عَذابِ النّارِ...» (بقره ۲: ۱۲۶)؛ آن گه مضطرّ كنم او را به عذاب دوزخ؛ يعنى او را به اضطرار او به دوزخ رسانم و بى اختيار او.
«وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ» (بقره ۲: ۱۲۶)؛ و بد جاى بازگشتن است. يقالُ: صارَ إليه اذا رَجعَ إليه [1] و اين بر سبيل تهديد و وعيد گفت. امّا آنچه متعلّق است به قصّه آيت من قولِه: «... هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الَّثمَراتِ...» (بقره ۲: ۱۲۶) و آنكه چگونه مأمن گشت و مأهول [2] شد و مردم به او راه يافتند، آن است كه اهل سِيَرْ روايت كرده اند از محمّد بن اسحاق و وهب منبّه و عبداللّه عبّاس كه: چون هاجر به اسماعيل بار نهاد و او را ساره به ابراهيم داده بود، ساره را رشك آمد؛ براى آنكه نور محمّدى كه در پيشانى ابراهيم بود، انتقال افتاد به اسماعيل. و ساره دانست كه آن شرف از او بيفتاد: ساره را كراهت مى بود از ديدن هاجر و اسماعيل. حق تعالى گفت ابراهيم را كه: اينان را از پيش ساره ببر؛ چون او با تو مردمى كرد، تو نيز او را رنج و رشك منما.
ابراهيم گفت: بار خدايا! اينان را كجا برم؟! گفت: آنجا كه من مى فرمايم. آن گه جبرييل آمد و براى ابراهيم براق [3] آورد و او بر زمين شام بود تا ابراهيم برنشست و هاجر و اسماعيل را بر چهارپاى نشاند و مى برد؛ چنان كه شرح داده شد. چون به جاى خانه كعبه رسيد و آن پشته اى بود از ريگ سرخ و پيرامن آن درختى چند بود از


[1] چون كسى به سوى كسى باز مى گردد، مى گويند: صارَ اليه.

[2] مأهول: به فتح اوّل و ضمّ ها. مكان مأهول مكانى كه اهل آن در آن باشند.

[3] براق: مركبى بهشتى و همان مركب بود كه حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در شب معراج بر آن سوار شد. گفته اند كه: از خر بزرگ تر و از شتر كوچك تر بود. بعضى نيز آن را اسب دانسته اند (دائرة المعارف فارسى).

نام کتاب : شناخت نامه شيخ ابوالفتوح رازي نویسنده : زمانی نژاد، علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست