جست». (توبه/ 9، 114) مؤيّد اين رأى، گفته
ابنعبّاس است كه ابراهيم، پيوسته براى آزر استغفار مىكرد تا او مُرد و چون در
حال شرك از دنيا رفت، بر حضرت آشكار شد كه او دشمن خدا است و آن وقت از او بىزارى
جست.[1] مجاهد، قتاده و ضحّاك نيز مىگويند:
با مرگ آزر در حال شرك، بر ابراهيم آشكار شد كه او دشمن خدا است.[2] برخى از اينكه موضوع
استغفار ابراهيم در آيه 86 شعراء/ 26 پس از گفتوگو با بتپرستان طرح شده، نتيجه
گرفتهاند كه استغفارِ حضرت، پيش از خروج از بابل و در زمان حيات آزر بوده است؛
ازاينرو، احتمالِ استغفارِ پس از مرگ يا پس از خروج از بابل را نمىپذيرند.[3] بيضاوى، در ذيل آيه «مِن بَعدِ ما تَبَيَّنَ لَهُم أنَّهُم أَصحبُ الجَحيمِ» (توبه/ 9، 113) مىگويد: جهنّمى بودن افراد فقط در صورت مردنشان به
حال كفر آشكار مىشود. وى آيه را دليل بر جواز استغفار براى مشركان در حال حيات
دانسته و اين استغفار را به طلب توفيق در ايمان معنا كرده است[4]. آلوسى نيز آشكار شدن جهنّمى بودن را
در صورتى مىداند كه كافر بر كفر بميرد و يا جهنّمى بودن او از طريق وحى آشكار
شود؛ از اين رو، وى اين آيه را دليل جواز و صحّت استغفار براى مشركان زنده
مىشمرد.[5] برخى مفسّران معاصر نيز «تَبيَّن» را به مرگ يا اعلام
خداوند تفسير نمودهاند و نتيجه مىگيرند كه استغفار براى مشرك جايز است؛ چه رسد
براى كسى كه در حال جست و جو و بررسى حقيقت باشد و يا كسى كه با وعده استغفار به
حق گرايش مىيابد. ابراهيم نيز از گفته آزر «فَاهجُرنِى
مَلِيّاً/ براى مدّتى طولانى از من دور شو» استفاده كرده بود كه آزر در اين
مدّت، قصد تحقيق و تفحّص از حق را دارد؛ از اين رو به او وعده استغفار داد: «سأستَغفِرُ لَكَ رَبِّى.»
(مريم/ 19، 47)[6] آلوسى، در پاسخ كسانى كه استغفار براى
مشرك را جايز[1]. جامعالبيان، مج7، ج 11، ص 62 [2]. همان، ص 63 [3]. قاموس قرآن، ج 1،ص 73 [4]. تفسير بيضاوى، ج3، ص 176 [5]. روحالمعانى، مج15، ج 28، ص 105- 106 [6]. الفرقان، ج 10-11، ص 320- 321