اين حال، چيزى نگذشت كه
خبر حركت قريش در مدينه شايع شد. افزون بر پيك عبّاس، عمرو بن سالم خزاعى يا
عدّهاى از بنىخزاعه كه هم پيمان رسول خدا بودند، حضرت را از حركت و توان نظامى
قريش آگاه ساختند.[1] سپاه قريش، پنجم[2] يا دوازدهم[3] شوّال در دامنه كوه احُد نزديك كوه عينين فرود آمد.[4] درباره اين كه چرا مشركان در جنوب
مدينه كه بر سر راهشان بود، فرود نيامدند و شهر را دور زده، در شمال آن فرود
آمدند، علّت خاصّى در تاريخ ذكر نشده است؛ امّا برخى، مدخل شهر مدينه را در آن
زمان فقط از طريق شمال و از كنار كوه احُد دانستهاند[5] و به نظر برخى ديگر، قريش براى چراندن مركبهاى خود در كشتزارهايى
معروف به عِرْض كه در شمال مدينه قرار دارد و صدمه زدن به مسلمانان، در شمال فرود
آمدند.[6] پيامبر صلى الله عليه و آله حباب بن
منذر را محرمانه براى ارزيابى از وضعيت دشمن به ناحيه احُد اعزام كرد. گروهى از اصحاب براى
جلوگيرى از شبيخون دشمن، شب جمعه را به پاسدارى از مدينه به ويژه مسجد و خانه
پيامبر صلى الله عليه و آله پرداختند.[7] روز جمعه، رسول خدا با مسلمانان درباره شيوه مقابله با دشمن مشورت
كرد. بزرگان مهاجر و انصار موافق ماندن در مدينه بودند. عبداللّه بن ابى با اين
استدلال كه در كوچههاى كم عرض مدينه بهتر مىتوان با دشمن مقابله كرد، زنان و
افراد ناتوان هم از بالاى بامها و برجها به ما كمك مىكنند، بر اين نظر اصرار
داشت و تجربه جنگهاى جاهلى را مؤيّد نظر خويش مىدانست كه هرگاه از شهر بيرون
رفتهايم، شكست خوردهايم؛[8] امّا گروهى ديگر، رويارويى با دشمن در بيرون مدينه را پيشنهاد
مىكردند. طرفداران اين نظريّه، گروهى از جوانان و كسانى كه توفيق شركت در غزوه
بدر را نداشتند و گروهى از بزرگسالان چون حمزه (عموى پيامبر صلى الله عليه و آله)
و[1]. انساب الاشراف، ج1، ص 383؛ المغازى، ج 1، ص 204- 205 [2]. الطبقات، ج 2، ص28؛ المغازى، ج 1، ص 208 [3]. الكامل، ج 2، ص150؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص 59 [4]. السيرة النبويه،ابن هشام، ج 3، ص 62؛ الروض الانف، ج 5، ص 422 [5]. سيره رسول خدا، ص458 [6]. المغازى، ج 1، ص207؛ انساب الاشراف، ج 1، ص 383 [7]. الطبقات، ج 2، ص28- 29؛ المنتظم، ج 2، ص 263 [8]. المغازى، ج 1، ص208- 210؛ الروض الانف، ج 5، ص 423