1. در ذيل آيات 94- 95
حجر/ 15 آوردهاند: ابولهب يكى از مسخرهكنندگان بود كه خداوند وعده داد تا پيامبر
صلى الله عليه و آله را از شرّ آنان كفايت كند[1]: «فَاصدَع بِما تُؤمَرُ واعرِض عَنِ المُشرِكين* انّا كَفَينكَ
المُستَهزِءين پس آنچه را دستور يافتهاى آشكار كن و از مشركان روى بگردان. ما تو
را از شرّ] ريشخندكنندگان كفايت و حمايت] مىكنيم.» 2. عطا، مراد از «شانِئَك» در آيه 3 كوثر/ 108 را
ابولهب دانسته است؛ هرچند ديگر مفسران، مراد از آن را عاص* بنوائل مىدانند.[2] 3. گفتهاند: مراد از «افَمَن حَقَّ عَلَيهِ كَلِمَةُ العَذاب»
(زمر/ 39، 19) ابولهب و پسرش عتبه است؛[3] امّا با توجه به مسلمان شدن عتبه در فتح مكه و نيز پايداريش در جنگ
حنين، چنين تطبيقى، منطقى به نظر نمىرسد؛ گرچه در مورد ابولهب مىتواند صادق
باشد. 4.
«افَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلِاسلمِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِن رَبّهِ فَوَيلٌ
لِلقسيَةِ قُلوبُهُم مِن ذِكرِ اللَّهِ اولكَ فى ضَللٍ مُبِين آيا كسى كه خداوند دلش را به اسلام گشاده داشته است و از سوى
پروردگارش از نورى/ هدايت] برخوردار است، همانند سخت دلان است؛ پس واى بر آنان كه
از ترك ياد الهى، سختدل هستند؛ ايناناند كه در گمراهى آشكارند.» (زمر/ 39، 22)
واحدى بر آن است كه آيه درباره حمزه، على، و ابولهب و فرزندانش نازل شده. على عليه
السلام و حمزه كسانىاند كه خداوند سينهشان را گشاده است و ابولهب و فرزندانش
كسانىاند كه قلوبشان از ذكر خدا قاسى و سخت است.[4] 5.
«و قالوا ما لَنا لانَرى رِجالًا كُنّا نَعُدُّهُم مِنَ الاشرار و در دوزخ گويند ما را چه شده است كه مردانى را كه از بدكرداران
شمرديمشان، در اينجا] نمىبينيم؟» (ص/ 38، 62) گفتهاند: مراد از ضمير فاعلى در
«قالوا» ابولهب، ابوجهل و امثال آنان از بزرگان قريشاند.[5] 6. سهيلى مراداز «يايُّهَا الكفِرون» (كافرون/ 109، 1)
را ابولهب دانسته است.[6][1]. مناقب، ج 1، ص106- 107؛ الكامل، ج 2، ص 70؛ الدرر، ج 1، ص 47 [2]. مفحمات الاقران، ص215 [3]. غررالتبيان، ص 452 [4]. اسباب النزول، ص310 [5]. غررالتبيان، ص 450 [6]. التعريف والاعلام،ص 395