درباره ريشه لغوى واژه
«ابليس» دو ديدگاه وجود دارد: 1. برخى از لغتشناسان[1] و مفسّران،[2] ابليس را واژهاى عربى بر وزن «افعيل» دانستهاند كه از ريشه (ب- ل-
س) اشتقاق يافته است. اين واژه در لغت به معناى يأس، حزن، درماندن، سكوت و حزن
ناشى از يأس و ترس، پشيمانى و حيرت آمده و ابليس، بدان روى بدين نام خوانده شده كه
از هر خير يا از رحمت الهى مأيوس و پشيمان شد.[3] زبيدى مىگويد: «بلس» به معناى كسى است كه خيرى نزد او يافت نشود يا
آن كس كه از او شرّ برخيزد.[4] براساس اين ديدگاه، غير منصرف
بودن ابليس به دليل آن است كه در زبان عربى كمنظير و به اعلام بيگانه شباهت دارد.[5] 2. بيشتر لغت دانان، واژه ابليس را
برگرفته از زبانهاى بيگانه مىدانند و علّت غير منصرف بودن آن را عَلَم و اعجمى
بودن ذكر مىكنند.[6] برخى از صاحبان اين رأى، از مأخذ اصلى
اين واژه و چگونگى انتقال آن به زبان عربى سخن نگفتهاند. كسانى هم كه به بررسى و
كاوش پرداختهاند، به نظر يكسانى نرسيدهاند. در اين زمينه، 3 احتمال ذكر شده
است: بيشتر خاورشناسان، چون «گايگر»regieG ، «فون كومر»remerknoV و «فرنكل»leknearF اين واژه را برگرفته از كلمه يونانى
«ديابولس»solobaid دانستهاند.[7] لفظ «ديابولس» در ترجمه، معادل لغتِ عبرىNTS (شيطان) است كه در عهد عتيق به كار رفته است.
گفته شده: لغت ديابولس در[1]. مفردات، ص 143؛تاج العروس، ج 8، ص 209؛ مقاييساللغه، ج 1، ص 300، «بلس» [2]. روحالمعانى، مج1، ج 1، ص 364؛ جامعالبيان، مج 1، ج 1، ص 325 [3]. مفردات، ص 143؛مقاييس اللغه، ج 1، ص 300؛ ترتيب العين، ص 93، «بلس» [4]. تاج العروس، ج 8،ص 208، «بلس» [5]. جامعالبيان، مج1، ج 1، ص 326 [6]. مجمع البحرين، ج1، ص 239؛ لسان العرب، ج 1، ص 483، «بلس» [7]. دائرةالمعارفالاسلاميه، ج 14، ص 51؛ قاموس كتاب مقدس، ص 545؛ معجماللاهوت، ص 466